بزرگمهر ، به نوشیروان نوشت که خلق
زشاه ، خواهش امنیت و رفاه کنند
شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند
چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند
جواب نامه ی مظلوم را ، تو خویش فرست
بسا بود ، که دبیرانت اشتباه کنند
اگر به دفتر حکام ، ننگری یک روز
هزار دفتر انصاف را سیاه کنند
اگر که قاضی و مفتی شوند سفله و دزد
دروغگو و بد اندیش را گواه کنند
به سمع شه نرسانند حاسدان قوی
تظلمی که ضعیفان دادخواه کنند
بترس زآه ستمدیدگان ، که در دل شب
نشسته اند که نفرین به پادشاه کنند
از آن شرار که روشن شود زسوز دلی
به یک اشاره ، دوصد کوه را چو کاه کنند
چو شاه ظلم کند ، خلق در امید نجات
همی حساب شب و روز و سال و ماه کنند
مخسب تا که نپیچانند آسمانت گوش
چنین معامله را بهر انتباه کنند
تو ، کیمیای بزرگی بجوی ، بیخبران
بهل ، که قصه زخاصیت گیاه کنند .