رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنین نبودست و چنین نیز نخواهد ماند
برای درک مفهوم «حجّت» و روشن شدن تفاوت میان این دو اعتقاد، یعنی اعتقاد به موعود، تنها به عنوان «منجی» و اعتقاد به او به عنوان «حجّت» و «منجی» لازم است که جایگاه این واژه را در قرآن و روایات مورد بررسی قرار دهیم؛ اما پیش از آن نگاهی اجمالی خواهیم داشت به معنای لغوی حجّت.
1. حجّت در لغت
«حجّت» در لغت به معنی دلیل، برهان و راهنما است. به عبارت دیگر «آنچه به آن دعوی یا مطلبی را ثابت کنند» حجّت گویند.(1)مرحوم راغب اصفهانی نیز حجّت را اینگونه معنا کرده است:
راهنمایی آشکار به راه مستقیم و آنچه که به وسیله آن میتوان به درستی یکی از دو مخالف پی برد.(2)
2. حجّت در قرآن و روایات
در آموزههای اسلامی موضوع «حجت» از جایگاه و اهمیت به سزایی برخوردار بوده و در آیات قرآن، روایات و ادعیه به جای مانده از معصومان علیهم السلام از زوایای مختلف به این موضوع پرداخته شده است. به دلیل جایگاه و اهمیت این موضوع برخی از مجموعههای روایی شیعه؛ از جمله الکافی، بخشی را با عنوان «کتاب الحجة» به بیان روایات مربوط به این موضوع اختصاص دادهاند.(3)نکته دیگری که در زمینه جایگاه حجتهای خداوند در عالم هستی باید یادآور شد، اطلاع و آگاهی آنها از اعمال مردمان است. بر اساس روایات فراوانی که از امامان معصوم علیهم السلام وارد شده است، اعمال مردم هر صبح و شام به حضور حجت و امام عصر(عج) عرضه میشود و ایشان از اعمال خوب و پسندیده مردم شاد و از اعمال ناشایست آنها اندوهگین میشوند.
مهمترین مباحثی که در این زمینه در آموزههای قرآنی و روایی مطرح شده، به شرح زیر است:
* حجتهای الهی مایه بسته شدن راه بهانهجویی بر مردم :
قرآن کریم در اینباره میفرماید:رسلاً مبشّرین و منذرین لئلَّا یکون للنَّاس علی الله حجَّة بعد الرُّسل و کان الله عزیزاً حکیما(4)؛ پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه] و حجّتی نباشد و خدا توانا و حکیم است.
در این آیه خداوند هدف از فرستادن پیامبران را اتمام حجّت به مردم و سد کردن راه استدلال و بهانهجویی بر آنها دانسته است. بنابراین میتوان گفت که انبیا «حجت» خدا بر مردماند و با آمدن آنها دیگر کسی نمیتواند در درگاه خدا مدعی شود که چرا راه مستقیم را به ما نشان ندادی.
در دعای شریف «ندبه» به این موضوع توجه شده و پس از اشاره به چندتن از پیامبران بزرگوار الهی چنین آمده است:
و کلٌّ شرعت له شریعةً و نهجت له منهاجاً و تخیَّرت له أوصیاء مستحفظاً بعد مستحفظٍ من مدة إلی مدَّة إقامةً لدینک و حجَّةً علی عبادک و لئلاّ یزول الحقُّ عن مقرِّه و یغلب الباطل علی أَهله و لایقول أحد لولا أرسلت إلینا رسولا منذراً و أقمت لنا علماً هادیاً فنتَّبع ایاتک من قبل أَن نذلَّ و نخزی... (5) ؛ و برای هر یک از آنان شریعتی و روشی معین کردی و برایش جانشینانی نگهبان انتخاب کردی تا یکی پس از دیگری هر کدام در مدتی معین دینت را برپا دارند و حجت بر بندگانت باشند تا حق از جایگاه خود خارج نشود و باطل بر حقمداران چیره نگردد و کسی نتواند بگوید: چرا پیامبری هشدار دهنده به سوی ما نفرستادی و نشانهای هدایتگر برای ما به پا نداشتی تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم از آیاتت پیروی کنیم؟
* نیاز دائمی و همیشگی به حجت:
در اعتقاد اسلامی، بشر همواره نیازمند هدایتگر بوده و به همین دلیل از ابتدای آفرینش انسان تاکنون هیچگاه جهان از پیامبران و امامان هدایتگری که حجتهای خدا بر بندگانش هستند خالی نبوده است.امام محمد باقر علیه السلام در اینباره میفرماید:
و الله ما ترک الله أَرضا منذ قبض آدم علیه السلام إلاّ و فیها إمام یهتدی به إلی الله و هو حجَّته علی عباده، ولا تبقی الأرض بغیر إمام حجَّة لله علی عباده(6) ؛ به خدا سوگند که خداوند از روزی که آدم علیه السلام قبض [روح] شد، هیچ سرزمینی را از پیشوایی که [مردم] به وسیله او به سوی خدا هدایت میشوند، خالی نگذاشته است. این پیشوا حجّت خدا بر بندگانش است و هرگز زمین بدون امامی که حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمیماند.
امام هادی علیه السلام نیز در همین زمینه میفرماید:
إنَّ الأرض لاتخلو من حجَّة و أنا والله ذلک الحجَّة(7) ؛ زمین هرگز از حجّت خالی نمیماند و به خدا قسم من آن حجّت هستم.
از بسیاری از ادعیه، زیارات و روایتهایی که از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است، چنین استفاده میشود که همه فیوضات و نعمتهای مادی و معنوی که از سوی خداوند بر بندگان ارزانی میشود، به واسطه یا به برکت وجود حجتهای الهی است.
* لزوم زنده بودن حجت الهی:
در روایات متعددی بر این موضوع تأکید شده که حجت الهی آنگاه بر مردم اقامه میشود که امام زندهای در میان مردم باشد و مردم نیز او را بشناسند.امام صادق علیه السلام در این باره میفرماید:
إنِّ الحجَّة لا تقوم لله عزّوجلَّ علی خلقه إلاّ بإمام [حیٍّ(8)] حتّی یعرف(9) ؛ حجت خدا بر آفریدگانش تنها با امام [زندهای] که شناخته شود، اقامه میشود.
امام رضا علیه السلام نیز به نقل از امام باقر علیه السلام چنین روایت میکنند:
إنّ الحجَّة لا تقوم لله عزَّوجلَّ علی خلقه إلّا بإمام حیٍّ یعرفونه(10) ؛ حجت خداوند ـ عزّوجلّ ـ بر مردم اقامه نمیشود مگر با امام زندهای که او را میشناسند.
* حجتهای الهی مایه ثبات و پایداری زمین و اهل آن:
در بسیاری روایات سخن از این به میان آمده که نبود حجتهای الهی موجب نابودی جهان و جهانیان میشود. از جمله در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، آن حضرت در پاسخ این پرسش که: «آیا زمین بدون امام باقی میماند؟» میفرماید:لو بقیت الأرض بغیر إمام لساخت(11) ؛ اگر زمین بدون امام بماند، [اهلش را] در خود فرو میبرد.
* امکان غیبت حجتهای الهی:
حجتهای الهی گاه آشکارا بر مردم ظاهر شده و به صورت عادی در جامعه حضور مییابند و گاه به دلایلی از دیدگاه مردم پنهان شده و نهان زیستی (غیبت) را برمیگزینند.این موضوع گاه به صورت مصداقی و بیان موارد غیبت حجتهای الهی در تاریخ و گاه به صورت کلی و بیان اصل امکان غیبت آنان، در روایات آمده است.
یکی از مواردی که در آن به اصل این موضوع اشاره شده، روایت زیر است که در آن به نقل از امام علی علیه السلام چنین آمده است:
أللّهمَّ بلی، لاتخلو الأرض من قائم لله بحجَّة؛ إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج الله و بینّاته... (12) ؛ بلی، زمین تهی نماند از کسی که حجت بر پای خداست، پایدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیدههاست، تا حجت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود... .
* حجتهای الهی معیار تشخیص حق و باطل:
یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز حجتهای خداوند، معیار و شاخص بودن آنها برای شناسایی حق از باطل و معروف از منکر است. مردم برای این که بدانند، آنچه در زندگی فردی و اجتماعی آنها میگذرد حق است یا باطل، معروف است یا منکر، چارهای جز رجوع به آنان ندارند.در روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم:
إنّما کلف الناس ثلاثة: معرفة الأئمَّة و التَّسلیم لهم فیما ورد علیهم و الرَّد إلیهم فیما اختلفوا فیه(13)؛ مردم تنها به سه چیز تکلیف شدهاند: شناخت امامان؛ تسلیم شدن به ایشان در آنچه بر آنها وارد میشود و رجوع به آنها در آنچه که در آن اختلاف دارند.
در قسمتی از زیارت «آل یاسین» که از امام عصر علیه السلام نقل شده، پس از آن که تک تک امامان را به عنوان حجّت خدا میخوانیم و بر این موضوع گواهی میدهیم خطاب به آنها میگوییم:
فالحقُّ ما رضیتموه و الباطل ما أسخطتموه و المعروف ما أمرتم به و المنکر ما نهیتم عنه(14) ؛ حق آن است که شما از آن خشنود شوید و باطل آن است که شما از آن به خشم آیید. معروف آن است که شما بدان امر کنید، و منکر آن است که شما از آن نهی کنید.
همچنین در بخشی از زیارت «جامعه کبیره» خطاب به حجتهای الهی عرضه میداریم:
و الحقُّ معکم و فیکم و منکم و إلیکم و أنتم أهله و معدنه(15) ؛ حق با شما، در شما، از شما و به سوی شماست و شما اهل حق و معدن آن هستید.
چون حجتهای الهی تنها معیارهای شناخت حق از باطل و معروف از منکرند، نجات و رستگاری نیز تنها در گرو پیروی و اطاعت از آنهاست و هر کس راهی جز راه آنها بپیماید و سر در گرو اطاعت کسی جز آنان بگذارد، جز گمراهی و بهرهای نخواهد داشت.
* حجتهای خدا بیان کننده حلال و حرام الهی:
یکی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد حجتهای خداوند، مرجعیت آنان برای بیان حلال و حرام الهی است. این ویژگی از ابتدای تاریخ تا روزی که بشر در کره زمین حیات دارد استمرار داشته و خواهد داشت و بشر هیچگاه از راهنمایی حجتهای الهی بینیاز نخواهد شد.امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرماید:
ما زالت الأَرض إلّا ولله فیها الحجَّة حجَّة یعرِّف الحلال و الحرام و یدعو إلی سبیل اللّهِ (16) ؛ تا زمانی که زمین پابرجاست در آن برای خدا حجتی است که حلال و حرام را به مردم میشناساند و آنها را به راه خدا فرامیخواند.
* پیروی از حجتهای الهی شرط نجات و رستگاری:
چون حجتهای الهی تنها معیارهای شناخت حق از باطل و معروف از منکرند، نجات و رستگاری نیز تنها در گرو پیروی و اطاعت از آنهاست و هر کس راهی جز راه آنها بپیماید و سر در گرو اطاعت کسی جز آنان بگذارد، جز گمراهی و بهرهای نخواهد داشت.فرازی از زیارت «جامعه کبیره» که از امام هادی علیه السلام نقل شده است، این موضوع را به خوبی روشن میسازد:هلک من عاداکم و خاب من جحدکم و ضلَّ من فارقکم و فاز من تمسَّک بکم و أمن من لجأ إلیکم و سلم من صدَّقکم و هدی من اعتصم بکم من اتَّبعکم فالجنَّة مأویه و من خالفکم فالنَّار مثویه (17) ؛ هر کس با شما دشمنی ورزید نابود شد؛ هر کس شما را تکذیب کرد نومید گشت؛ هر کس از شما دوری گزید، گمراه شد؛ هر کس به شما تمسک جست پیروز شد؛ هر کس به شما پناه آورد ایمنی یافت؛ هر کس شما را تصدیق کرد به سلامت رسید؛ هر کس با شما همراه شد هدایت یافت؛ هر کس شما را پیروی کند بهشت پناهگاه اوست و هر کس به مخالفت شما برخیزد آتش جایگاه اوست.
* ضرورت شناخت حجتهای الهی:
در بسیاری از روایات بر ضرورت شناخت حجت و امام عصر تأکید شده تا آنجا که در روایت متواتری که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده، نشناختن امام برابر با مرگ در زمان جاهلیت دانسته شده است.از اینرو سفارش شده است که همواره از خدا بخواهید که حجتش را به شما بشناساند تا از گمراهی و جهالت نجات یابید.
در قسمتی از دعای «معرفت» که بر خواندن آن در زمان غیبت تأکید شده، آمده است:
... أَللّهمَّ عرِّفنی حجَّتک فإنَّک إن لم تعرِّفنی حجَّتک ضللت عن دینی (18) ؛ بار خدایا، مرا با حجّت خود آشنا ساز؛ که اگر مرا با حجّتت آشنا نکنی از دینم گمراه شوم.
* حجتهای خدا واسطه فیوضات الهی:
از بسیاری از ادعیه، زیارات و روایتهایی که از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است، چنین استفاده میشود که همه فیوضات و نعمتهای مادی و معنوی که از سوی خداوند بر بندگان ارزانی میشود، به واسطه یا به برکت وجود حجتهای الهی است.
در بخشی از زیارت «جامعه کبیره» در این زمینه چنین میخوانیم:
بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزِّل الغیث و بکم یمسک السَّماء أن تقع علی الأرض إلّا بإذنه و بکم ینفِّس الهمَّ و یکشف الضُّرَّ (19) ؛ خداوند به شما گشوده و به شما پایان میدهد. به شما باران را نازل میکند و آسمان را از این که جز به اذن او، بر زمین فرو افتد نگه میدارد و از شما اندوه را میبرد و سختیها را برطرف میسازد.
در فرازی از دعای «عدیله» نیز درباره آخرین حجت حق، حضرت مهدی(عج) چنین آمده است:
ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الأَرض و السَّماء (20) ؛ به بقای او دنیا باقی است و به برکت او مردم روزی داده میشوند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست.
* حجتهای الهی شاهدان و گواهان بر مردم:
در روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده است که حجتهای خداوند شاهد و گواه بر اعمال مردمان بوده و در روز قیامت به نفع یا ضرر آنها شهادت میدهند.در روایتی که از امام علی علیه السلام نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:
إنَّ الله طهَّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه و حجَّته فی أرضه (21) ؛ خداوند ما را پاکیزه داشته و از خطا حفظ کرده است. او ما را گواه بر آفریدگان خویش و حجت خود در زمین ساخته است.
امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه شریفه:
و کذلک جعلناکم أُمَّة وسطاً لتکونوا شهداء علی النَّاس و یکون الرَّسول علیکم شهِیداً (22) ؛ و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.
میفرماید:
نحن الأُمَّة الوسطی و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی أرضه ... فرسول الله صلی الله علیه و آله الشَّهید علینا بما بلغنا عنِ اللهِ عزّوجل و نحن الشهداء علی الناس فمن صدَّق صدَّقناه یوم القیامة و من کذَّب کذَّبناه یوم القیامة (23) ؛ ما هستیم امت میانه و ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجتهای او در زمینش ... پس فرستاده خدا گواه و ناظر بر ماست به سبب آنچه از سوی خدای عزّوجلْ به ما ابلاغ کرده است. و ما گواهانیم بر مردم. پس هر کس ما را تصدیق کند، روز قیامت تصدیقش کنیم و هر کس ما را تکذیب کند، روز قیامت تکذیبش کنیم.
* عرضه اعمال مردم بر حجتهای الهی:
نکته دیگری که در زمینه جایگاه حجتهای خداوند در عالم هستی باید یادآور شد، اطلاع و آگاهی آنها از اعمال مردمان است. بر اساس روایات فراوانی که از امامان معصوم علیهم السلام وارد شده است، اعمال مردم هر صبح و شام به حضور حجت و امام عصر(عج) عرضه میشود و ایشان از اعمال خوب و پسندیده مردم شاد و از اعمال ناشایست آنها اندوهگین میشوند.«سماعه» نقل میکند که روزی امام صادق علیه السلام فرمود:
ما لکم تسوون رسول الله صلی الله علیه و آله؟ چرا فرستاده خدا صلی الله علیه و آله را اندوهگین میسازید؟
در این هنگام مردی پرسید: چگونه ما او را اندوهگین میسازیم. و آن حضرت در پاسخش فرمود:
أما تعلمون أنَّ أعمالکم تعرض علیه فإذا رأی فیها معصیةً ساءه ذلک فلاتسؤوا رسول الله و سرُّوه (24) ؛ مگر نمیدانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه میشود و چون گناهی در آن ببیند اندوهگین میشود؟ پس فرستاده خدا را اندوهگین نکنید و او را شادمان سازید.
یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام میگوید: «روزی به امام رضا علیه السلام عرض کردم: برای من و خانوادهام به درگاه خدا دعا کنید» و آن حضرت فرمود:
أو لست أفعل والله إنّ أعمالکم لتعرض علیَّ فی کلِّ یوم و لیلة (25) ؛ مگر دعا نمیکنم؟! به خدا سوگند که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه میشود.
روای میگوید: این مطلب بر من سنگین آمد، سپس امام به من فرمود:
أما تقرء کتاب الله عزَّوجلَّ: «و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون»؟(26) قال: «هو و الله علیُّ ابن أَبی طالب» ؛ مگر تو کتاب خدای عزّوجلّ را نمیخوانی که میفرماید: «و بگو: [هر کاری میخواهید] بکنید، که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست»؟ به خدا که آن [مؤمن] علی بن ابیطالب است.
آنچه گذشت بخش کوچکی از معارف ارزشمندی است که در آموزههای اسلامی درباره حجتهای الهی آمده است. اما همین بخش کوچک نیز به خوبی نقش، جایگاه و مقام و منزلت آنان را در عالم هستی نشان داده و روشن میسازد که ما منتظر ظهور چه شخصیتی هستیم. شخصیتی که در عین غیبت ظاهری در لحظه لحظه زندگی ما نقش دارد و همه خیرات و برکات مادی و معنوی به وسیله او به ما میرسد.
بیتردید چنین انتظاری آثار بسیار ارزشمندی در زندگی فردی و اجتماعی منتظران خواهد داشت. آثاری که در هیچ یک از انتظارهایی که دیگر ادیان و مکاتب مروج و مبلغ آن هستند یافت نمیشود.
پینوشتها:
1. القیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص 121/ ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 53/ الشرتونی اللبنانی، سعید الخوری، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج 1، ص 164/ جر، خلیل، فرهنگ لاروس، ترجمه سید حمید طبیبیان، ج 1، ص 808/ عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج1، ص779.
2. الراغب الإصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن فی غریب القرآن، ص107.
3. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص 168 ـ 438.
4. سوره نساء (4)، آیه 165.
5. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
6. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ج 1، کتاب الحجّة، ص 178 ـ 179، ح 8.
7. همان، ح 9.
8. در برخی از نسخههای الکافی به جای «حتی» کلمه «حیّ» آمده است.
9. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ص 177، ح 2.
10. الحمیری، ابوالحسن عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص 351.
11. همان، ص 179، ح 10.
12. نهج البلاغه، کلمات قصار 147، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص 388.
13. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ص 391، ح1.
14. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
15. همان.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ص 178.
17. قمی، شیخ عباس، همان.
18. صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب ، ص 512، ح 43.
19. قمی، شیخ عباس، همان.
20. همان.
21. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ص 191، ح 5.
22. سوره بقره(2) آیه 142.
23. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص 190، ح 2.
24. همان، ص 219، ح 3.
25. همان، ص 220 ـ 219، ح 4.
26. سوره توبه (9) آیه 105.
منبع:
ماهنامه موعود، شماره 56 ، ابراهیم شفیعی سروستانی .