ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 89/8/14:: 12:14 صبح
شواهد ارتباط اوانجلیکال ها با فراماسونری
اوانجلیکال ها مهمترین گروه مسیحی در ایالات متحده ی آمریکا هستند که %25 جمعیت این کشور (حدود 80 میلیون نفر) را تشکیل می دهند. پیروان این فرقه همچنین سرسخت ترین دوستان اسرائیل و اصلی ترین حامیان جرج بوش نیز می باشند.
در طی سال های اخیر، شواهد فراوانی به دست آمده است که نشان می دهد سران فرقه ی اوانجلیکال، ارتباط زیادی با فراماسونری دارند. (البته گهگاه جنگ زرگری و ظاهری میان فراماسونری و اوانجلیکال ها انجام می شود، اما آنچه که در عمل ملاحظه می گردد، اتحاد بین آرمان های فراماسونری و اوانجلیسم است.)
نکته ی مهم این که مردم عادی اوانجلیکال از جمله کودکان، چیزی در خصوص ارتباط این فرقه با فراماسونری نمی دانند و گرفتار جهل هستند، اما رهبران فاسد این فرقه (که همجنس بازی و رسوایی اخلاقی بعضی از آنان همچون « Ted Haggard »، در سال 2006 تیتر مطبوعات آمریکا شد)(113)، به خوبی از ارتباط این فرقه با فراماسونری خبر دارند.
«Ted Haggard» یکی از رهبران برجسته اوانجلیکال در آمریکا, که در سال 2006 جرم وی در «اعتیاد به مواد مخدر» و «همجنس بازی» اثبات شده و به همین دلیل, از مقام مذهبی خود خلع شده است.
البته لازم به ذکر است که در سال 2007 و یکسال بعد از رسوایی به وجود آمده برای « Ted Haggard »، « کلیسای لوتران اوانجلیکال ها » همجنس بازی را برای کشیشان (Pastors)، مجاز اعلام کرد!(114)
تیتر خبر مذکور را می توانید در تصویر زیر ملاحظه فرمایید:
تیتر خبر روزنامه ی«رویترز» پیرامون قانون جدید « کلیسای لوتران اوانجلیکال ها» : کشیشان (Pastors) می توانند همجنس بازی کنند!
این حرکت مفسدانه ی کلیسای اوانجلیکال ها، علاوه بر این که صلاحیت مذهبی این فرقه را زیر سوال می برد، این نکته را نیز خاطر نشان می کند که به احتمال زیاد، شیوع اعمال فاسد (از جمله همجنس بازی) در سران این فرقه بسیار بالاست.
در هر حال می توان گفت که قانون اخیر کلیسای لوتران اوانجلیکال، خود سند مهمی است که نشان می دهد سران این فرقه، به احتمال بسیار زیاد با گروه های فاسدی همچون همجنس بازان، فراماسونر ها و ... ارتباط دارند.
شواهد دیگری که نشان می دهند فرقه ی اوانجلیکال با فراماسونری ارتباط دارد، عبارتند از:
1 – حمایت فراوان اوانجلیکال ها (نو انجیلی ها) از کشور ماسونی اسرائیل.(115)
2 – علاقه ی فراوان اوانجلیکال ها به یهود. تا آنجا که به « مسیحیان یهودگرا » معروفند.(116)
3 – اعتقاد به لزوم ساخت معبد سلیمان به عنوان زمینه ساز بازگشت حضرت مسیح (ع).(117)
این اعتقاد در اکثر گروه های مسیحی دیگر دیده نمی شود. در واقع این مسأله بسیار عجیب است که یک گروه مسیحی (اوانجلیکال ها)، به ساخت معبد سلیمان اعتقاد دارند و آن را به ظهور حضرت مسیح (ع) ارتباط می دهند!
ساخت معبد سلیمان, یکی از اشتراکات اعتقادی اوانجلیکال ها, فراماسونر ها و اکثر یهودیان است.
4 – وجود ستاره ی شش گوش در بعضی از کتب اوانجلیکال ها به عنوان یک علامت کلیدی.(118)
وجود این علامت ماسونی در کتب نوانجیلی، تأییدی بر ارتباط این فرقه با ماسون ها و یهودیان است. اعتقاد آن ها به این علامت به قدری زیاد است که حتی از آن در کنار صلیب استفاده می کنند!
عکس راست: حضور ستاره شش گوش در یکی از کتب نو انجیلی.
عکس چپ: علامت ستاره شش گوش به همراه صلیب در سایت یک کلیسای نو انجیلی.
5 – اعتقاد فراوان اوانجلیکال ها به رئیس جمهور ماسونی خود (جرج بوش).
در آمریکا، کمپ های انجیلی به نام « کمپ عیسی : Jesus Camp » وجود دارند که اوانجلیکال ها، فرزندان خود را به این کمپ ها می فرستند تا برای خدمت در ارتش خدا (ارتش آمریکا؟!)، آموزش ببینند. در مورد یکی از این کمپ ها و فعالیت های آن، فیلم مستندی توسط شبکه ی ABC News آمریکا تهیه شده است که در آن، به ابعاد مختلف کمپ های مذکور پرداخته شده است. لازم به ذکر است که فیلم مذکور به سرعت از سایت های اینترنتی حذف شد، اما به لطف خدا فیلم در همان مدت حضور در اینترنت، به دست نگارنده رسید.
در این فیلم، کودکان انجیلی در حالی که به پای عکس « جرج بوش» افتاده اند و آن را می پرستند، مشاهده می شوند! دلیل این حرکت عجیب آن ها این است که از دیدگاه نوانجیلی ها ی افراطی، « جرج بوش » تجلی خدا ( حضرت مسیح (ع) ) می باشد! (در مسیحیت تحریف شده، مسیحیان اعتقاد به سه وجود خدایی دارند: أب، إبن، روح القدس.)
در یک صحنه از فیلم، ملاحظه می گردد که کودکان با دست به عکس بوش اشاره کرده و می گویند: (This is the picture of God! = این عکس خدا است!). علت اینکه کودکان چنین سخن احمقانه ای را به زبان می آورند، این است که اعتقاد دارند جرج بوش با حمله به عراق، زمینه را برای بازگشت خدا ؟! ( مسیح (ع) )؟! آماده کرده است. به همین دلیل جرج بوش را تجلی مسیح می دانند!
ترجمه ی فیلم مذکور به طور خلاصه چنین است:(119)
«مجری برنامه: (Jesus Camp) نام فیلمی است که در این روز تعطیل پایان هفته در مقابل دیدگانتان قرار گرفته است. این فیلم درباره ی یک کمپ انجیلی به نام « بچه ها در آتش : Kids On Fire» است که در آن به کودکان آموزش های فرهنگی و نظامی می دهند تا بتوانند سربازانی برای ارتش خدا باشند؛ فیلم مذکور (از تعجب) ابروها را بالا می برد، موها را بر تن سیخ می کند و پرسش های زیادی را در رابطه با نوانجیلی کردن کودکان مطرح می سازد.
خواندن دعاهای دسته جمعی، گریه برای رستگاری، دعا برای پایان دادن به سقط جنین و پرستش تصویر جرج بوش (به عنوان تجلی خدا!) بخشی از فعالیتهایی هستند که در کمپ انجیلی خانم پاستور «بکی فیشر» در منطقه ی داکوتای شمالی (واقع در ایالات متحده و نزدیک دریاچه ی شیاطین) انجام می شوند. این برنامه ها با عنوان تبلیغاتی « کودکان در آتش »، موضوع برنامه ی مستندی به نام «کمپ عیسی» می باشند. »
خانم (بکی فیشر) مربی آنان می گوید: « من واقعاً می خواهم آنان را چنان تربیت کنم که حاضر باشند جان خود را برای انجیل فداکنند، همان گونه که در پاکستان و فلسطین نیز چنین است و کودکان (نه جوانان!) حاضرند برای اسلام جان خود را فدا کنند. » (در یکی از فیلم های مربوط به این کمپ، خانم بکی فیشر صراحتاً از مسلمانان به عنوان دشمن یاد می کند.).
یکی از کودکان می گوید: « عده ی زیادی از مردم به خاطر خدا می میرند، در حالی که هیچ ترسی ندارند. »
کودک دیگری می گوید: « ما در حال انجام تمرین هایی هستیم تا بتوانیم جنگجو شویم، البته به روشی کاملاً مفرح. »
خانم بکی فیشر می گوید: « من تا به حال احساس نکرده ام که توسط کسی (منظور دولت آمریکا است) استثمار شده ام. »
مجری: « عده ایی در آمریکا بر این باورند که هدف کمپ مذکور، پرورش خوی شیطانی در کودکان است؛ اما عده ای نیز از این فیلم استقبال کرده اند. در دهه ی اخیر، ثبت نام جوانان در موسسات نوانجیلی افزایش چشمگیری داشته است؛ گروه های نوانجیلی، فعالیتهای خود را در مکان های گوناگونی انجام می دهند که از جمله ی این مکان ها می توان به فستیوال های Rock و مسابقات اسب سواری اشاره کرد. »
برای دانلود فیلم،
اینجا کلیک کنید
بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، ترویج فرقه ی منحرف اوانجلیکال، یکی از راه هایی است که تشکیلات جهانی فراماسونری برای نفوذ در مسیحیت مورد استفاده قرار داده است که متاسفانه این حرکت فراماسونری، تا حدود زیادی موفق بوده است.
شواهد ارتباط بهائیت با فراماسونری
فرقه ی منحرف بهاییت، یکی از فرقه های منحرف است که با حمایت دولت های ماسونی (به ویژه بریتانیا) و با هدف تخریب دین مبین اسلام پا به عرصه ی وجود نهاده است. این فرقه ی خطرناک، با تمام وجود سعی در تخریب اسلام داشته، اما به لطف خدا توطئه های آن عمدتاً ناکام مانده است.
شواهد فراوانی وجود دارند که از ارتباط بین بهائیت و فراماسونری پرده برمی دارند. بعضی از این شواهد عبارتند از:
1 – مرکز فرقه ی بهائیت و اماکن به اصطلاح زیارتی آن در اسرائیل و به خصوص شهر های عکا و حیفا واقع شده است. سالها پیش، بابیان بهایی (بهائیان) جسد علی محمد شیرازی، اولین خدا و پیامبر خویش؟! را به اسرائیل و شهر عکا منتقل نمودند و با همکاری کشور ماسونی اسرائیل، بارگاه باشکوهی برای او بنا کردند.(120)
2 - سران بهائیت و کشور ماسونی اسرائیل از ابتدا روابط علنی نزدیکی با یکدیگر داشته اند. به عنوان مثال: جمله ای از روحیه ماکسول همسر آمریکائی شوقی افندی از رهبران بهائیت که گفته است: « سرنوشت و آینده ی اسرائیل و بهائیگری چون حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته است. »(121)
این مطلب تنها مربوط به گذشته نمی شود، بلکه امروزه نیز ارتباط نزدیکی بین سران بهاییت و سردمداران اسراییل وجود دارد. برای مثال اخیراً اولمرت (نخست وزیر اسراییل) در جمع سران بهایی در بیت العدل (مرکز تصمیم گیری برای بهاییان جهان) واقع در شهر حیفای اسراییل، حضور یافته و با آنان صمیمانه دیدار کرده است.(122)
اولمرت در جمع سران بهاییت در بیت العدل
3 – چه در غرب و چه در ایران، درصد قابل توجهی از بدنه ی بهائیت را یهودیانی تشکیل می دهند که به فرقه ی بهائیت گرویده اند. به عنوان نمونه می توان به گروش دسته جمعی یهودیان همدان به این فرقه، و نقش « ملا الیاهو » و « ملا لاله زار » دو نفر از بزرگان یهود در تقویت جنبش معروف « طاهره ی قرة العین» در تبلیغ بابیگری اشاره کرد.(123)
4 – گزارش ساواک از محفل شماره ی 4 بهائیان به تاریخ 7/3/1347:
« ... عباس اقدسی ( از افراد برجسته ی بهائیت) گفت: دولت اسرائیل در جنگ 46 و 47، قهرمان جهان شناخته شد و ما جامعه ی بهائیت، فعالیت این قوم عزیز یهود را ستایش می کنیم ... »!؟(124)
این حمایت گستاخانه ی بهاییان از رژیم ماسونی اسراییل در زمانی که هیچ فرقه ی مذهبی دیگری در خاورمیانه از اسراییل حمایت نمی کرد، نشان دهنده ی ارتباط قوی بهاییان با این دولت ماسونی است.
نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که گزارش ساواک از بهاییان، به معنای مخالفت و دشمنی شاه با بهاییان نیست. زیرا بنابر مستندات تاریخی، ارتباطات خوبی بین شاه سابق و بهاییان وجود داشته است؛ به نحوی که برخی از شواهد، حاکی از این هستند که محمد رضا پهلوی نیز به این فرقه ی ضاله گرویده است:
یکی از مبلغان بهائیت درباره تاثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی گفته بود:
« کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت می گیرد ، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست، زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان ... درس خوانده اند... حالا مردم ... می گویند بهائی است. چه کاری می توانند بکنند! ... »(125)
در نمونه ای دیگر از این سخنان، به صراحت از بهایی بودن محمدرضا پهلوی پرده برداشته شده است:
یکی از افراد نظامی به نام سرهنگ اقدسیه در جلسه بهائیان شیراز مورخ 18/4/1347، ضمن بهائی خواندن شاه، درباره نحوه برخورد خود با افراد مسلمانان اظهار داشت :
« ... افتخار ما بر دیانت بهائی است . من زمانی که در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و افسران بهائی را احترام می گذاشتم. ولی اگر یک فرد مسلمان از دیگری شکایت می کرد، دستور شلاق زدنش را می دادم ... ما اطلاع داریم که شاهنشاه آریامهر بهائی می باشند. ما بهائیان همه پولدار هستیم و ترقی بیشتری خواهیم کرد. »(126)
از شواهد دیگری که ارتباط محمد رضا شاه با بهاییان را نشان می دهد، می توان به این مطلب اشاره کرد که وی تعداد زیادی از بهاییان را در مشاغل حساسی چون نخست وزیری و ... گماشت که از معروفترین این افراد می توان به امیر عباس هویدا (که طولانی ترین دوره ی نخست وزیری را داشت)، اشاره کرد.
بنابراین باید گفت که بهاییان همواره با رژیم شاه سابق روابط خوبی داشته و متقابلاً از یکدیگر حمایت می کردند.
اما دلیل این که چرا ساواک از نشست های بهاییان گزارش تایید می کرد، را می توان به این صورت توضیح داد که سرویس های امنیتی و اطلاعاتی شاهان ظالم علاوه بر کسب خبر از مخالفان، وظیفه داشتند تا اخباری را که خوشایند شاهان است نیز تهیه کنند و آنان را در جریان این امور قرار دهند. از مثال های معروف در این رابطه می توان به درخواست ناصرالدین شاه از اداره ی استخبارات خود اشاره کرد که از ماموران این اداره خواسته بود تا در شهر بگردند و اخبار و اتفاقات جالب و خنده داری که ممکن است برای شاه جذاب باشد را به شاه اطلاع دهند!
5 – اصولاً در میان نخبگان فراماسونری ایران، نسبت بالائی از بهائیان وجود دارد که افرادی همچون « علیقلی نبیل الدوله » ، « میرزا آقا خان کرمانی » ، « ابراهیم حکیمی » ، « سید جمال واعظ » ، « ذبیح اله قربانی » ، « احسان یارشاطر» ، « امیرعباس هویدا » ، « پری اباصلتی » و ... از این دسته اند. امیر عباس هویدا که طولانی ترین دوره ی نخست وزیری را در زمان محمد رضا پهلوی داشته و به چاپلوسی هم معروف بوده است، و احسان یارشاطر که تحقیقات بسیاری را در زمینه ی ادبیات فارسی انجام داده است، هر دو هم بهائی و هم فراماسونر بوده اند.(127)
عکس راست: احسان یار شاطر(محقق ادبیات)
عکس چپ: امیر عباس هویدا (نخست وزیر محمد رضا پهلوی)
6 – روابط قوی عباس افندی (از رهبران بهاییت) با گروه های ماسونی و Theosophical Society.
در این رابطه، دکتر عبدالله شهبازی (از تاریخ نویسان معاصر) در کتاب « نظریه ی توطئه » و نیز در مقاله ی « جستارهایی از تاریخ بهاییت»، چنین نوشته است:
(سفر سالهای 1911 – 1913 عباس افندی به اروپا و آمریکا، سفری کاملاً برنامهریزی شده بود. بررسی جریان این سفر، و مجامعی که عباس افندی در آن حضور یافت، نشان میدهد که کانونهای مقتدری در پشت این ماجرا حضور داشتند و میکوشیدند تا این "پیغمبر" نوظهور شرقی را به عنوان نماد پیدایش "مذهب جدید انسانی"، و آرمان « ماسونی – تئوسوفیستی » معرفی کنند. این بررسی ثابت میکند که کارگردان اصلی این نمایش، انجمن جهانی تئوسوفی (یکی از محافل عالی ماسونی غرب) بود .... در این سفر، تبلیغات وسیعی درباره ی عباس افندی، به عنوان یکی از رهبران تئوسوفیسم، صورت گرفت؛ در حدی که ملکه ی رومانی و دخترش ژولیا وی را به عنوان « رهبر تئوسوفیسم » میشناختند و به این عنوان با او مکاتبه داشتند. عباس افندی در این سفر با برخی رجال سیاسی و فرهنگی ایران چون جلالالدوله پسر ظلالسلطان، دوستمحمدخان معیرالممالک داماد ناصرالدینشاه، سید حسن تقیزاده، میرزا محمد خان قزوینی، علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و ... ملاقات کرد. این ماجرا، که حمایت کانونهای عالی قدرت جهان معاصر را از بهائیگری نشان میداد، بر محافل سیاسی عثمانی و مصر نیز تأثیر نهاد و عباس افندی پس از بازگشت از این سفر، وزن و اهمیتی تازه یافت.)(128)
دو نماد مربوط به گروه های ماسونی که با نام Theosophical Society فعالیت میکنند. به علامت های معروف ماسونی (مانند آنخ(Ankh), ستاره شش گوش و ...) توجه فرمایید.
ادامه دارد ..............
کلمات کلیدی :