سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش و دارایی، هر عیبی را می پوشانند و تنگدستی و نادانی، هرگونه عیبی را آشکار می سازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 89/8/8:: 11:38 عصر
پرفسور سامی شَکَراُغلو، مدیر مسئول پیشین این روزنامه، روزی که برای خرید میوه به یک میوه‌فروشی در استانبول رفته بود کودکی را در مغازه می‌بیند که به تراشیدن قوطی و حلقه‌های فیلم مشغول است. پس از پرسش از این کودک، وی توضیح می‌دهد که او از تراشیدن این حلقه و اضافه کردن ماده استون به آن، برای درست کردن چسب استفاده می‌کند.
رادیو فردا خبر داد:

به تازگی نسخه‌ای تازه و متفاوت از فیلم ناطق مربوط به سفر رضاشاه به ترکیه در انبار یکی از میوه‌فروشی‌های استانبول پیدا شد. در این فیلم که ?? سال پیش فیلم‌برداری شده، صدای گفت‌وگوی رضاشاه و آتاتورک شنیده می‌شود و پس از آن چند صحنه گوناگون از مراسم این سفر به نمایش در می‌آید.

روزنامه ملیت چاپ ترکیه در شماره ?? اکتبر خود گزارش داد که پرفسور سامی شَکَراُغلو، مدیر مسئول پیشین این روزنامه، روزی که برای خرید میوه به یک میوه‌فروشی در استانبول رفته بود کودکی را در مغازه می‌بیند که به تراشیدن قوطی و حلقه‌های فیلم مشغول است. پس از پرسش از این کودک، وی توضیح می‌دهد که او از تراشیدن این حلقه و اضافه کردن ماده استون به آن، برای درست کردن چسب استفاده می‌کند.

دیدن نام «آتاتورک» بر روی یکی از قوطی‌ها، کنجکاوی پرفسور شکراغلو را به خود جلب می‌کند و او پس از پی‌گیری متوجه می‌شود که این کودک، این حلقه‌ها را از انبار این میوه‌فروشی که در گذشته انبار فیلم‌های یک شرکت فیلم‌سازی به نام «ایپَک» بوده می‌آورد.

پرفسور شکراغلو با خریدن و به همراه آوردن فیلم‌های موجود در این انبار آنها را از نابودی نجات می‌دهد. نسخه تازه و کمی طولانی‌تر از فیلم سفر رضاشاه به آنکارا، یکی از این فیلم‌های نجات یافته از این انبار است.

در این فیلم که روز ?? خرداد ???? گرفته شده دیده می‌شود که این دو سیاستمدار تعارفات اولیه را به زبان ترکی انجام می‌دهند و سپس به بازدید از مراسم مختلف می‌روند.

ترجمه صحبت‌های رضاشاه و مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) به فارسی:

آتاتورک: خیلی مایه خوش‌بختی است که به ترکیه تشریف آوردید.

رضاشاه: من هم بی‌نهایت خوش‌وقتم که موفق شدم به آرزوی دیرینه‌ای که داشتم برسم.

آتاتورک: خیلی متشکرم. مدت‌ها بود که منتظر تشریف‌فرمایی شما بودم. حسرت دیدار شما را داشتیم و صمیمانه می‌گویم که خیلی خوش‌وقتم که بالاخره روز ملاقات رسید.

رضاشاه: شاید بدانید که چند سال پیش به نماینده شما عرض کردم که برای زیارت شما به ترکیه سفر خواهم کرد.

آتاتورک: خیلی ممنونم. خیلی ممنونم. دوستی ما خیلی قدیمی است و از سال‌ها پیش شروع شد. این، دوستی و آشنایی متقابل را بیش از پیش تقویت خواهیم کرد.

رضاشاه: شاید در گذشته غفلت شده‌باشد ولی امیدوارم در آتیه جبران شود.

آتاتورک: هیچ شک و شبهه‌ای ندارم و تمام ترک‌ها هم همین نظر را دارند.

کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
جاده های مه آلود
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

بچه مرشد!
سیب خیال
****شهرستان بجنورد****
سیمرغ
عشق الهی
آخرین اطلاعات بروز شده
هـم انـدیشی دینـی
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
نسیم یاران
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
xXx عکسدونی xXx
همه چی از هر جا
دانشجوی سیاسی
در حسرت شهادت
هستی مامان
بچه های خاکریز
از فرش تا عرش
جامع ترین وبلاگ خبری
مقاله های تربیتی
Sea of Love
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
زازران همراه اخر
رابطه ی زنان و مردان و حقوق پایمال شده و نشده زنها
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
هامون و تفتان
داستان زندگی من
دهاتی
دنیا همیشه قشنگه!
عاشق امام زمان
وبلاگ شمیم انتظار
شرکت نمین فیلتر
تنهایی من
امین نورا ( پسر سیستان )
عشق طلاست
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
بازی دل
زیباترین
خفن سرا
فانوس
در تمنای وصال
دوستانه
موعود

موسیقی وبلاگ