نگاهداری دین، ثمره معرفت اساس حکمت است . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 89/6/14:: 8:47 عصر
متن جلسه بیست و دوم اخلاق آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در شب های ماه مبارک رمضان
رمضان المبارک 1431 / 11-6-1389 / جلسه (22)
ویژه مراسم شب قدر (شب بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان)
مسجد جامع بازار تهران

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‌ِ الْعَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام رب یعنی تلاوت قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّش یعنی ماه دعا است. دعا هم مأثور و غیرمأثور دارد که دارای آداب و شرایطی است. در جلسات گذشته گفتیم اموری هستند که در اجابت دعا مؤثرند؛ از جمله مسأله زمان‌ها اینگونه است. در روایات بسیار داریم که در بین ماه‌ها، ماه مبارک رمضان بیشترین تأثیر را در اجابت دعا دارد و در ماه مبارک رمضان هم، لیالی قدر دارای خصوصیت بوده و برای همین هم نسبت به دعا کردن در این شب‌ها، به طور خاص سفارش شده است.

روایتی از امام صادق (صلوات الله علیه) نسبت به ماه رمضان و لیله‌ی قدر، آمده است که حضرت می‌فرماید: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةُ الْقَدْر».  برجسته‌ترین ماه در بین ماه‌ها، ماه مبارک رمضان است و در بین این ماه هم لیله‌ی قدر، قلب لیالی ماه رمضان است. بعد جهت آن را هم در یک روایت دیگری، خود امام صادق(علیه‌السلام) بیان می‌فرمایند، که تعبیرشان این است: «رَأْسُ السَّنَةِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ»؛ ایشان می‌فرماید اوّل سال، شب قدر است. جهت آن را هم این‌طور بیان می‌فرماید که: «یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ».  چون در این شب امور سال آینده نگاشته می‌شود؛ یعنی اموری که از لیله‌ی قدر امسال تا لیله قدر سال آینده، پیش خواهد آمد در این شب نوشته می‌شود. لذا ایشان می‌فرماید اوّل سال، شب قدر است.

چگونگی مشخص شدن امور سال آینده

من این دو روایت را خواندم و جهت آن را هم عرض می‌کنم. در آن روایاتی که ما نسبت به لیالی قدر داشتیم، گفتیم که شب نوزدهم، شب بررسی امور است و لیلة التقدیر است. شب بیست و یکم، شبی است که امور سال آینده هر کس، نگاشته می‌شود و در روایت از آن، به لیلة القضاء تعبیر می‌شود و شب بیست و سوم هم، شب توشیح و لیلة الإمضاء است که در روایت آمده است در این شب، هر چه که برای سال آینده ثبت و ضبط شده است، باید این به توشیح ولیّ‌الله‌الأعظم برسد تا تثبیت شود. مثل همین روشی که ما در کارهای اداری خودمان داریم و در روند تصمیم گیری کارها، به همین شکل عمل می‌کنیم. اوّل موضوع را بررسی می‌کنیم، بعد آن را می‌نویسیم و بعد هم جهت تأیید نهایی، به مسئول بالاتر، ارائه می‌کنیم.

مقدرات ثبت شده در شب بیست و سوم، به صاحب العصر و صاحب الزمان عرضه می‌شود که او این‌ها را امضاء کند. این روند کارها است. لذا اینکه می‌بینیم در بین روایات، نسبت به شب بیست و سوم بسیار سفارش شده است، برای این جهت است. پس این فرصت، یک فرصتِ بسیار مغتنم است و امشب، شبِ سرنوشتِ همه ما، نسبت به سال آینده‌مان، است. شبِ سرنوشت‌ساز، امشب است.

مروری بر موارد سه‌گانه دعا

من قبلاً عرض کردم که در باب دعا، سه مورد مطرح است: یک؛ داعی، یعنی درخواست کننده و آن کسی که دیگری را صدا می‌زند، دو؛ درخواست،‌ که به آن دعا می‌گوییم و سه؛ مدعوّ، یعنی درخواست‌شونده. من در شب نوزدهم که لیلة التقدیر است، مطالب مختصری را پیرامون «داعی» عرض کردم؛ یعنی خودمان که دعا می‌کنیم، که وضعمان چگونه است. گفتم که باید وضع سال گذشته‌مان را در این شب بررسی کنیم و بعد از آن دعا کنیم. در شب بیست ویکم، کمی راجع به دعا صحبت کردم که باید درخواست، چه باشد و چگونه بیان شود. روش دعا کردن، چه روشی است که آن را ائمه(علیهم‌السلام) به ما آموخته‌اند. در روایت از روش دعا کردن، به جهت و راه دعا کردن تعبیر شده بود که باید اوّل حمد و ثنای الهی را به جا آورد، بعد به درگاه او استغفار و توبه نمود و سپس درخواست را مطرح کرد.

تناسب «دعا» با «شناخت نسبت به مدعو»

امّا امشب، بحثمان راجع به مدعوّ یعنی درخواست شونده است. حال که ما، بندگان خدا، می‌خواهیم از خدا درخواست کنیم، به طور متعارف باید شناختی نسبت به درخواست‌شونده داشته باشیم. چرا که شناخت نسبت به درخواست‌شونده، روی درخواست، مؤثر است. مثلاً ما پیش هر کسی نمی‌رویم، هر چیزی را بخواهیم. یعنی وضع، روحیه و... طرف مقابلمان را بررسی می‌کنیم و توانش را در نظر می‌گیریم، بعد به سراغ او رفته و از او درخواست می‌کنیم.
پس درخواست، متناسب با شناخت ما از درخواست‌شونده است. لذا باید درخواست‌های ما، بر محور شناخت ما از خدا باشد. حال سؤال اینجا است که شما که الآن به اینجا آمده‌اید تا از او درخواست داشته باشید، خدا را چگونه می‌شناسید؟ اوّل باید به این سؤال پاسخ دهیم، بعد در مورد اینکه از او چه بخواهیم توضیح می‌دهم.
من به عنوان مقدمه چند نکته را تذکر می‌دهم و بعد سراغ مطلبی می‌روم که گویا تا به حال در هیچ یک از لیالی قدر آن را مطرح نکرده‌ام. شاید اوّلین بار باشد که می‌خواهم ین مطلب را مطرح کنم.

نکته اوّل؛ خوشحالی خداوند از توبه بنده‌اش

نکته اوّل؛ ما در باب توبه، روایات متعددی داریم که من اینجا، یک روایت که سندش تمام است را می‌خوانم. ابو عبیده حَذّاء می‌گوید: «سَمِعْتُ اباجَعْفَرٍعلیه‌السَّلامُ یَقُولُ» شنیدم امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا»؛ خداوند تبارک و تعالی وقتی بنده‌اش توبه می‌کند، خوشحالی‌، فرح و شادی‌اش از آن کسی که مرکب و توشه‌اش را در بیابان تاریک، تک و تنها، گم کرده و سپس آنها را می‌یابد، خیلی شدیدتر است. کسی که زاد و توشه‌اش را در وسط بیابان گم کرده، شب هم فرا رسیده و او راه به هیچ جا ندارد، اگر مرکب و زاد و توشه‌اش را پیدا کند، چقدر خوشحال می‌شود؟ خوشحالی خداند، از توبه عبد، یعنی روآوردن عبد به خدا، بیشتر از آن شخص است. «فَاللَّهُ أشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَهَا». 

من این سؤال را مطرح می‌کنم و شاید به ذهن شما هم بیاید که چرا خداوند اینقدر خوشحال می‌شود؟ هر کس باشد در چنین شرایطی می‌گوید او به من، بد کرده است. من هرچه به او خوبی کردم، او ـ‌نعوذ بالله‌ـ به من بد کرد. هرچه من خواستم او را با محبّت کردن‌هایم، به سمت خود بکشم، او کاری می‌کرد که موجبات غضب و خشم من را فراهم می‌آورد. آیا حالا که او به خدا رو کرده است، خدا این‌قدر خوشحال می‌شود؟ خدا آن‌قدر خوشحال می‌شود که خوشحالی‌اش از آن شخصی که در وسط بیابان تاریک، مرکب، راحله‌ و زادش را گم کرده بود و الآن آنها را پیدا کرده، بیشتر است!

نکته دوم؛ رحمت و غفران بی‌پایان الهی

ما نسبت به زمان‌های خاصِ ماه مبارک رمضان، مثل هنگام افطار روایات متواتری داریم که خداوند هزاران هزار کس را از آتش نجات می‌دهد، ولو اینکه این‌ها مستحق آتش باشند؛ یا درباره شب جمعه ماه مبارک رمضان این هست که خداوند در هر ساعت، هزار هزار نفر از کسانی که مستحق آتشند نجات می‌دهد و در قرآن هم داریم که خداوند به پیغمبر می‌گوید: «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَ?َ الدّاعِ إِذا دَعانِ».  درباره  لیله قدر هم آمده است که خدا درب‌های آسمان را باز می‌کند، فرشتگان می‌آیند و بساطی است، وصف نشدنی. آخر چرا این‌طور است؟ در آیات، از من سؤال کردند، من به آنها نزدیک هستم، من جواب کسی را که من را بخواند، می‌دهم. یا در جای دیگری امر می‌کند که از من بخواهید! «أُدعونی أَستَجِب لَکُم»؛  امر هم می‌کند. ما در این رابطه، آیات و روایات بسیاری داریم که من نمی‌توانم این‌ها را، بخوانم. سؤال اینجا است که چرا اینگونه است؟ 
من برای خاطر اینکه این چرا را روشن کنم می‌روم سراغ مسأله روش دعا کردنی را که در روایات ما داریم.

نکته سوم؛ روش خاصّ دعا کردن

درباره روش دعا کردن روایات این‌طور به ما این را آموخته‌اند که اوّل باید حمد و ثنای الهی را به جا آوریم.  حمد و ثنای الهی کردن، دلیلش خیلی روشن است. ما هم خودمان وقتی که می‌خواهیم پیش موجود کریمی برویم اوّل حمد و ثنایش می‌کنیم، بعد از او تقاضا می‌کنیم. می‌گوییم: شما خوب و بزرگی ولی ما بد کردیم! سرمان را پایین می‌اندازیم و معذرت‌خواهی می‌کنیم و می‌گوییم که شما بزرگید! کریمید! شما ما را ببخشید! روایات زیادی داریم که اوّل حمد و ثنای الهی کنید، بعد سراغ تقاضایتان بروید! اوّلین تقاضا هم معذرت خواهی، پوزش طلبی و استغفار است.
من در روایاتی که مسأله حمد و ثنای الهی را پیش از دعا، مطرح کرده بود، دقت کردم که ببینم ائمه(علیهم‌السلام) روی کدام یک از صفات خدا بیشتر تکیه می‌کنند.  کدام صفت را بیشتر می‌آورند که داعی در ابتدای دعایش، آن را بگوید. جود؟ کرم؟ غفاریت؟ یا امثال این‌ها؟ مثلاً چون ما که گناه کرده‌ایم، اوّل بگوییم «یا غفار الذنوب». دیدم روی یک صفت این‌ها زیاد تکیه می‌کنند که اوّل آن را بگو!

جلب نظر خدا به وسیله «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

حالا من یکی، دو روایت را در این رابطه می‌خوانم. در روایتی آمده است: «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بِرَجُلٍ یَقُولُ»؛ پیغمبر به مردی برخورد کردند که داشت می‌گفت: «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ! فَقَالَ لَهُ  سَلْ فَقَدْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْک‌».  حضرت به او فرمودند دیگر بس است! تقاضا کن! خدا نظرش را به تو انداخت. تو می‌خواستی نظر خدا را  جلب کنی، با این «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»هایت نظرش جلب شد. حالا حاجتت را از او بخواه!
در یک روایت دیگر آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: «إنَّ لِلَّهِ تعالى مَلَکاً مُوَکَّلاً بِمَنْ یَقُولُ»؛ این روایت خیلی گویاتر است. خداوند فرشته‌ای را موکّل، بر کسی کرده است که بگوید: «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینٍ»، وقتی که شخصی سه مرتبه این نام را ببرد، «فَمَنْ قَالَهَا ثَلاَثاً»، فرشته به او می‌گوید: «قَالَ لَهُ المَلَکُ إنَّ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْکَ»؛ أرحمُ الراحمین به تو رو آورد، «فَاسْأَلْ».  پس از او بخواه!

علّت خوشحالی خدا، مهربانی به بندگان است

حالا اینجا من می‌خواهم وارد جواب این سؤال‌ها شوم که خوشحالی خدا برای کسی که به سراغ او می‌رود و می‌خواهد توبه کند، برای چیست. اینکه چرا خدا اینقدر اصرار می‌کند که بیایید و توبه کنید! چرا این‌طور تأکید شده که در درخواست‌ کردن‌ها، اوّل «یا أرحم الراحمین» بگویید؟ این‌ها برای چیست؟ من اوّل مطلبی را عرض می‌کنم که این مطلب، مقداری به ذهن شما نزدیک شود.
ما در روایات و آثارمان داریم مهربانی خداوند نسبت به بندگانش، از مهربانی مادر به فرزندش، بیشتر است. من در ابتدا،‌ سراغ جریانی در ارتباط با یکی از انبیاء مرسل الهی که صاحب شریعت است می‌روم و بعد مسأله را تطبیق می‌دهم. شما شنیده‌اید که قارون به حضرت موسی خیلی بد کرد.  قارون با حضرت موسی، خیلی بد عمل کرد و حتی تهمت بسیار بدی هم به حضرت موسی زد که خدا هم بعداً قارون را پیش مردم، راجع به همان تهمت، رسوا کرد. حرف من از اینجا است که حضرت موسی به سجده افتاد و شروع کرد به گریه کردن. به خدا گفت: خدایا اگر من پیغمبر تو هستم، انتقام من را از قارون بگیر و من را بر او مسلط کن. خدا هم کم نگذاشت. به حضرت موسی وحی کرد که من زمین را در اختیار تو قرار دادم که فرمان تو را ببرد. هر فرمانی به زمین بدهی، فرمانبردار تو است. تو هر کاری می‌خواهی انجام دهی، بکن!

حضرت موسی به آن زمینی که قارون روی آن ایستاده بود فرمان داد که او را ببلعد. یک مرتبه زمین باز شد و قارون تا زانوهایش در زمین فرو رفت. قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را عفومان کن! ما را ببخش! ما بد کردیم. حضرت موسی او را نبخشید. حضرت برای بار دوم به زمین امر کرد و او تا کمرش در زمین فرو رفت. دوباره قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را ببخش! ما بد کردیم. گفت: نمی‌بخشم. بار سوم؛ حضرت موسی امر کرد به زمین که او را بِبَلع! قارون تا گردن در زمین فرو رفت. بار سوم به حضرت موسی گفت: ما بد کردیم؛ تو ما را عفو کن! حضرت او را نبخشید و برای بار چهارم به زمین امر کرد و قارون از بین رفت.

تو خالق او نبودی وگرنه...!

حالا حرف من را همه‌تان خوب گوش کنید. به موسی وحی آمد یا موسی! می‌دانی چرا او را نبخشیدی؟ جهتش این بود که تو خالق او نبودی. او اگر به من رو آورده بود، من او را می‌بخشیدم. چند بار از تو طلب عفو کرد و تو او را نبخشیدی! اگر یک دفعه به من گفته بود، من او را می‌بخشیدم.

«مهر مادری» نَمی از دریای «مهر خداوندی» است

حالا سِرّش را می‌خواهم بگویم. آن‌هایی که اهلش هستند، حرف من را گوش کنند و آن این است که مهر و محبّت مخلوق و معلول، به وجود خالق و علّت آمیخته است. این که در مورد مادر می‌بینید او به فرزندش دلبستگی شدید دارد و هیچ‌گاه حاضر نیست به بچه‌اش صدمه‌ای بخورد و حتی حاضر است گاهی جانش را هم فدای او کند، به همین دلیل است. یعنی مقداری، رابطه علیّت بین او و فرزندش وجود دارد، لذا نمی‌تواند سختی او را تحمل کند. البته فرزندی که به‌طور طبیعی از مادر متولد شده باشد و مادر هم مشکل روانی نداشته باشد.

می‌گویند مادر در سلسله عِلل «علّتِ مُعِدِّه»  است. آن‌هایی که اهل اصطلاح‌اند، حرف‌های مرا می‌فهمند. این «علّتِ مُعِدّه بودن» است که چنین حالتی را درون مادر، به وجود آورده است. مادر یک مقدار، رنگی از «علّت» دارد و در کنار هزاران علّت دیگر، سبب وجود فرزند است وگرنه او که علّت تامه نیست. خدا «علّت تامّه» همه بندگان است و محبّتش به مراتب از محبّت مادر بیشتر است. این را بدانید که اگر خدا،‌ هم خشمی دارد، مسبوق به مهر و محبّت او است. «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‌».  مسأله این است.

می‌خواستم این را بگویم به همه آن‌هایی که دارند حرف مرا گوش می‌کنند که من وقتی این‌ مطالب را می‌بینم،  یک وقت پیش خودم فکر کردم: من که از قارون بدتر نیستم! شما از قارون بدترید؟ ما هیچ کدام از قارون بدتر نیستیم. خدا به موسی می‌گوید: اگر او به من رو کرده بود، من از او می‌گذشتم. بعد فهمیدم که چرا ائمه به ما گفته‌اند وقتی می‌خواهی سراغ خدا بروی و دعا کنی،‌ اوّل این صفت بگو! بگو به او «یا أرحم الراحمین»؛ ای مهربانترین مهربانان! که کسی به مِهر تو نمی‌رسد! تو که یک چنین مِهری به مخلوق داری!

آن رفتار کجا و مِهر اهل بیت کجا؟!

ما می‌گوییم ائمه(علیهم‌السلام) مظهر تامّ صفات تامّه الهی هستند. من یکی دو مثال بزنم. نگاه کنید! علی(علیه‌السلام) وقتی وصیّت کرد، به امام حسن رو کرد و گفت اگر من از این دنیا رفتم، حق نداری بیش از یک ضربه به قاتلم بزنی؛ چون این حکم شرعی است. امّا اگر زنده ماندم، من خودم اُولی به عفو و گذشتم.
نگاه کنید! فرق بین علی با حضرت موسی از کجا تا به کجا است! قارون یک تهمت زده بود، ولی ابن‌ملجم یک ضربت زده بود؛ آن هم چه ضربتی!  پسرش حسین را ببینید که با «حرّ» چه کار کرد؛ روز عاشورا وقتی حرّ آمد و گفت: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ»،  حسین(علیه‌السلام) گفت: بله، بیا! سرت را پایین نینداز! سرت را بلند کن!

توسّل به ظاهر و باطن لیلة القدر

شما می‌دانید ما امشب کجا داریم می‌رویم؟! این‌ها یک چنین خانواده‌ای هستند. آیا می‌شود ما هم امشب برویم سراغ امام زمان(صلوات‌الله‌علیه) به او بگوییم آقا ما بد کردیم، شما کارها را درست کن! مگر می‌شود که ما را رد کنند؟ به خدا نمی‌شود! حالا فهمیدی! مدعوّ خود را بشناس! بعد درخواست‌هایت را می‌توانی تنظیم کنی.

حالا می‌خواهم بروم سراغ توسّلم. آقا یا امام زمان!  شما ظاهر لیلة القدری! امشب فرشته‌ها خدمت شما می‌آیند و برای سال آینده‌ام تقدیراتی را می‌آورند که شما توشیح کنید. تقاضای من از شما این است که سال آینده من را، چه دنیوی و چه اخروی، از هر جهت به بهترین وجه ترسیم کنید و پای آن را امضا کنید. این توسل برای ظاهر لیلة القدر بود. امّا مگر این ظاهر باطن ندارد؟ این ظاهر، باطن دارد. در روایات هم ما داریم و ما حضرت را به باطن شب قدر قسم می‌دهیم. می‌دانید باطن امشب، چه کسی است؟ زهرا (سلام الله علیها) است...

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
جاده های مه آلود
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

بچه مرشد!
سیب خیال
****شهرستان بجنورد****
سیمرغ
عشق الهی
آخرین اطلاعات بروز شده
هـم انـدیشی دینـی
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
نسیم یاران
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
xXx عکسدونی xXx
همه چی از هر جا
دانشجوی سیاسی
در حسرت شهادت
هستی مامان
بچه های خاکریز
از فرش تا عرش
جامع ترین وبلاگ خبری
مقاله های تربیتی
Sea of Love
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
زازران همراه اخر
رابطه ی زنان و مردان و حقوق پایمال شده و نشده زنها
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
هامون و تفتان
داستان زندگی من
دهاتی
دنیا همیشه قشنگه!
عاشق امام زمان
وبلاگ شمیم انتظار
شرکت نمین فیلتر
تنهایی من
امین نورا ( پسر سیستان )
عشق طلاست
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
بازی دل
زیباترین
خفن سرا
فانوس
در تمنای وصال
دوستانه
موعود

موسیقی وبلاگ