ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 89/5/19:: 1:23 عصر
همة کسانی که طیّ سال جاری توفیق سفر به مکّه و مدینه و انجام اعمال عبادی و زیارت را یافتند، شاهد بودند که گرداگرد حرمین را مبلّغان جوان، اعمّ از دختر و پسر و مسلّط به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و اردو گرفته بودند. آنها با شیوههایی نو و منظّم، به طور شبانه روزی، برنامههای دیکته شده را که بر محور انذار شیعیان و نشر آموزههای سلفی و وهّابی استوار بود به اجرا میگذارند.
جز این، وعّاظ و خطبای صحن«مسجدالحرام» و «مسجدالنّبی» نیز مطابق معمول بر کرسی خطابه تکیه زده و از شرک مشرکان میگفتند. پر واضح بود که آنها مخاطب خود را برای طرد و نفی شیعیان و باورهای شیعی مهیّا میساختند. شاید در نزد خود این تصوّر را داشتند که اگر به تکلیف شرعی خود عمل نکنند، «مردم همه میفهمیدند». از این مزاح سرایندة منظومههای طنز عصر مشروطیت که بگذریم، آیا هیچ به گسترة فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مبلّغان مذهبی مسلمان و غیر مسلمان طیّ سالهای اخیر اندیشیدهاید؟
آیا آماری از کمیّت و کیفیت این مبلّغان در جهان حاضر در اختیار دارید؟
از نیمة دوم قرن بیستم، بروز سلسلهای از وقایع و رخدادها، موج بزرگی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری را در غرب و جهان مسیحی به راه انداخت. کاتولیکها و پروتستانهای مسیحی از سویی و فرق مختلف مذهبی مسلمان از دیگر سو، پای در میدان گذاشته و در ابعادی بزرگ و با استفاده از جدیدترین وسایل، شروع به تبلیغ و تبشیر و جذب مخاطبان در سراسر جهان کردند.
موج بنیادگرایی مبلّغان اوانجلیک وابسته به کلیسای پروتستانی «ایالات متّحدة آمریکا» و «انگلستان» نه تنها تمامی پهنة «آمریکای شمالی»، «آمریکای لاتین» و بخشهایی از «اروپا» را درنوردیدند، بلکه با مدد جستن از رسانههای نو پدید مانند: تلویزیون، ماهواره و شبکههای اینترنتی از مرزهای غرب گذشتند و پای در «آسیا» و «شبه قارّة هند» گذاشتند و در جستوجوی مخاطب و جذب آنها از هیچ اقدام فرهنگی و مادّی دریغ نورزیدند. به جرئت میتوان گفت که : کمیّت و کیفیّت فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری این عصر به هیچ روی قابل مقایسه با قرون ماضی نبوده است.
ورود به شرایط تاریخی جدید و آشکار شدن زمینههای اقبال عمومی برای استماع گفتوگوهای مذهبی و معنوی، حرص و ولع ویژهای را برای گسترده ساختن دامنة فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مذهبی را فراهم آورد.
ظهور نشانههای بحران در دیوارهای فرهنگ و تمدّن غربی و بنبستهای حاصل از ایدئولوژیهای دستساز انسانِ بریده از آسمان و بالأخره نزدیک شدن هزارة سوم میلادی در بروز رویکردی عمومی به معنا و مذهب در جهان غرب بیتأثیر نبوده است. چنانکه؛ واقعة شریف انقلاب اسلامی ایران در سال 57، نقطه عطفی را باعث شد که طیّ سی سال اخیر نه تنها تمامی حوزة فرهنگی و تمدّنی غربی را به چالش کشیده بلکه، بروز انتظار جدیدی را در میان آسیا و شرق اسلامی برای تجربة «حکومت مبتنی بر آموزههای دینی» و نفی سکولاریزم (جدایی دین از سیاست) باعث بوده است.
اجازه دهید دفتر آمار و اطّلاعاتی را بگشایم که حسب همة آنچه عرض کردم طوفانی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری را در میان مسیحیان، مسلمانان و سایر فرق به راه انداخته است.
از احیای اوانجلیسم کلیساهای پروتستانی ایالات متّحده شروع میکنم. شایان ذکر است که جمعیّت حدّاکثری ساکن در ایالات متّحدة آمریکا و انگلستان پروتستانند و ملکة انگلستان خود رئیس کلیسای پروتستانی نیز هست.
فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مبلّغان ابتدا موجی از حملات را در آخرین دهه از قرن، (بین سالهای 1993 ـ 1994) علیه مراکز سقط جنین و همجنسبازان به راه انداخت. آنها حتّی با تأسیس سازمانی به نام «عملیات نجات» با رهبری مردانی چون راندل نزی، عملیات فراوانی را برای هدف قرار دادن پزشکان طرّاحی کردند.
نباید فراموش کرد که اوانجلیکها، موضوع ظهور مجدّد حضرت مسیح و آماده شدن برای ظهور ایشان را به عنوان یکی از محورهای اصلی تبلیغ و تبشیر فراگیر میشناسند. طبق نظرسنجی «مؤسسة گالوپ»، در دهة آخر از قرن بیستم، 70 میلیون نفر در ایالات متّحدة آمریکا بینندة شبکههای تلویزیونی یا همان کلیساهای دیداری مذهبی بودند. راهاندازی قریب به 1700 شبکه و ایستگاه رادیویی و تلویزیونی، 1300 دفتر انتشاراتی، 7000 کتابفروشی در سراسر آمریکا با فروش سالیانه سه میلیارد دلار و بالأخره تأسیس 20000 مدرسة ابتدایی، راهنمایی و متوسّطه و بالأخره 257 کالج و دانشگاه تنها بخشی از فعّالیتها و سرمایهگزاریهای مبلّغان اوانجلیک در ایالات متّحدة آمریکا بوده است.
فروش و هدیة سالیانه انجیل در آمریکا 425 تا 650 میلیون دلار است. آمریکاییها سالانه 20 میلیون انجیل جدید خریداری میکنند تا به چهار انجیلی که در خانه دارند، بیفزایند. اوانجلیکها، در فضای بیرون از آمریکا، توجّه خود را بر جایی متمرکز کردهاند که آن را پنجرة 10/40 میخوانند و منظورشان نواری از جهان اسلام در آفریقا و آسیاست که بین خطهای استوایی 10 و 40 قرار دارد.
برخی از اوانجلیکها قرآنهای ساختگی درست کردهاند تا در فکر مسلمانان تردید ایجاد کنند. در حال حاضر، از انجیل 900 ترجمة انگلیسی در دست است و جز آن، انجیل به 2426 زبان ترجمه شده است و 95% جمعیّت جهان را زیر پوشش خود میآورد.
به گزارش «اکونومیست»، اکنون پر برکتترین تولید کنندة مسیونرهای مسیحی به نسبت هر نفر یک مسیونر، «کرة جنوبی» است. «برزیل» و کرة جنوبی، بزرگترین تولید کنندة انجیل هستند. یک شبکة به هم پیوسته، مرکّب از 40 مجموعة ملّی و محلّی به نام جوامع انجیلی bible societies برای این هدف مشترک که «در دست هر مرد، زن و کودک روی سیارة زمین یک انجیل» بگذارند، منبع فراهم میکنند.
این همه، تنها سهم اوانجلیکهای وابسته به کلیساهای پروتستانی ایالات متّحده را برای شکار مستضعفان غرب و شرق جهان بود. سهم کلیسای کاتولیک با محوریّت «واتیکان» را جدا محاسبه میکنیم.
سخنگوی واتیکان، آقای جوسکین نفارد والز، در گزارش خود در سال 1995م. دربارة فعّالیتهای تبشیری در آفریقا مینویسد: «به درستی که شأن آفریقا، شأن آمریکای جنوبی است و این قارّه، در آینده محلّ تجمّع و خزانة کاتولیکها خواهد بود.»
او با ذکر پارهای از آمار و اطّلاعات مینویسد: «در سال 1901م.، آغاز قرن بیستم، در کلّ آفریقا 1/1 میلیون کاتولیک وجود داشت. یعنی یک درصد جمعیّت آفریقا، امّا، امروزه ما در هر سال دو میلیون کاتولیک به عدد قبلی اضافه میکنیم. در حال حاضر 65 میلیون نفر یا به عبارتی 16% از جمعیّت کلّ آفریقا کاتولیک هستند و ما انتظار داریم که تعداد آنها تا پایان قرن حاضر به یکصد میلیون نفر برسد.»
نباید فراموش کنید که جمعیّت حدّاکثری آفریقای سیاه را، مسلمانان تشکیل میدادند. کلیسای کاتولیک 32 میلیارد دلار در طرحهای تبلیغی مسیحی هزینه کرده است. همچنین آنها، انجیل را به 625 زبان و لهجة آفریقایی ترجمه کردهاند و حتّی برای بیسوادان نیز از طریق سیستمهای صوتی، انجیل تدارک دیدهاند.
در گزارش اکونومیست آمده بود که، افزایش جمعیّت مسیحیان از طریق مسیحی کردن کشورهای در حال توسعه صورت میگیرد. در سال 1900م.، حدود 80% مسیحیان در کشورهای اروپایی و آمریکایی زندگی میکردند ولی، در حال حاضر، 60% مسیحیان در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند.
سخنان پاپ قبلی، یعنی آقای ژان پل دوم، که به مناسبت سالگرد میلاد حضرت مسیح(ع) در رم و در سال 1993م. ایراد شد هر وجدان خفتهای را برمیانگیزد ، او اعلام کرد: «ای اسقفها! بر دوش شما مسئولیت بزرگی قرار دارد و آن مسیحی کردن کلّ آفریقا در سال 2000م. است.»
مطابق گزارش سخنگوی واتیکان، تعداد 2340 ایستگاه رادیویی و تلویزیونی به طور شبانهروزی تعالیم انجیل را در مناطق مسلمان نشین آفریقا، منتشر میکنند؛ اگر مطّلع شوید که کلیسا در این نقطه از جهان بر فعّالیتهای 11000 مهد کودک اشراف کامل داشته و به جان کودکان سیاه، مسیحیت را القا مینماید، میتوانید حدیث مفصّلی از این مجمل بخوانید.
اینک اگر در ازدحام روزان و شبان خیابانها کمی آهسته و با تأمّل به اطراف خود بنگرید درمییابید که بیش از یکصد رادیو به صورت بیست و چهار ساعته برنامههای مسیحیت را به زبان فارسی و حتّی با لهجههای ایرانی همچون لری، اصفهانی و یزدی تبلیغ مینمایند. چنانکه بیش از 2000 سایت اینترنتی هماره در کار شبهه افکنی اعتقادی میان جوانان ایرانیاند.
این همه که برشمردم تنها بخشهایی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری عصر ما هستند. استراتژی کلیسا در هزارة سوم که اینک در آن دست و پا میزنیم مسیحی کردن ساکنان آسیاست. آیا هیچ میدانید که دیگر «فلیپین» به عنوان کشوری که حدّاکثر جمعیّت آن را مسلمانان تشکیل میدادند، قابل شناسایی نیست؟
متأسّفانه، پیرامون ما، بیش از یکصد رادیو، به صورت بیست و چهار ساعته برنامة مسیحیت را به زبان فارسی و حتّی با لهجههای ایرانی همچون لری، اصفهانی و یزدی تبلیغ میکنند.
به این مجموعه، توزیع میلیونها لوح فشرده به زبان فارسی و انجیل را که در میادین اصلی شهر توزیع میشود، اضافه کنید و مجموعهای از کتب مذهبی مسیحی که شبانه در خانهها ریخته میشود.
در میان خیابانهای شهر ما، مسافربرهایی را میتوان یافت که همچون یک کلیسای سیّار به تبلیغ و تبشیر و دعوت مشغولند و در کمین بیماران، معتادان، زنان و گروههای اجتماعی ضعیف و درمانده مینشینند تا آنان را شکار و جذب نمایند.
این از سنّتهای ثابت و لایتغیّر خداوندی است که هر فرد و گروهی میوة همّت، تلاش و برنامهریزی دقیق خود را خواهد چید.
واقعة انقلاب اسلامی در سال 1357، به ناگهان جهان اسلام و ساکنان آسیا را به خود آورد. موج بیداری مستضعفان فراگیر شد و نوعی طلب و تشنگی ویژه را برای مقابله با استعمار، پس زدن مظاهر غربزدگی و احیای سنّتهای اسلامی در میان معاملات و مناسبات فرهنگی و مادّی باعث شد. شتاب این نهضت و قیام خونبار مردان این دیار به زودی ایران و ایرانیان را مبدّل به اسوة مقاومت و اسلامخواهی ساخت، امّا، ...
هیهات که احساس امنیّت، کسب قدرت و راندن بازماندههای طاغوت، ما را از مأموریت اصلی و جدّی غافل ساخت. از همة آنچه برای حفاظت از حقوق مستضعفان، نشر معارف اسلامی، شکار فرصتها و انجام امر تبلیغ در عهده گرفته بودیم، در همین فرصتها که جملگی حاصل مجاهدتهای ساکنان این مرز و بوم بودند با چراغ سبز غرب، سلفیها و وهابیون وابسته به دستگاه قدرت مملکت عربی سعودی به بهرهبرداری مشغول آمدند و با باز کردن چتر تبلیغی در میادین فراهم آمده و میان مردمان تشنة اسلام و آزادی، بخش بزرگی از میوههای درخت انقلاب اسلامی را از دست ما، از دست شیعیان و از دست حجّت حیّ خداوند ربوده و مصادره به مطلوب کردند.
آنان، برای مقابله با ایران اسلامی و مبارزه با شیعیان از همة فرصتها بهره جستند و در میان صفوف مسلمانان تفرقه افکندند.
بد نیست به سرفصلهای فعّالیت یک سالة آنها نگاهی بیندازیم تا بدانیم در کجای زمین سیر میکنیم:
. اعزام 2000 مبلّغ در یک سال و انجام 290000 فعّالیت تبلیغی؛
. انجام 5200000 فعّالیت تبلیغی در سال 1418ق. در عربستان؛
. برگزاری 1418 جلسه سخنرانی در «قطر»، 6000 برنامة تبلیغی در «فجیرة امارات»، 165296 مورد برنامه و فعّالیت تبلیغی در «پاکستان» در سال 1417ق.؛
. انجام 13290 فعّالیت تبلیغی و از جمله برگزاری 10800 درس علمی در مدارس، زندانها و بیمارستانهای بریتانیا؛
. ساخت صدها مسجد در«بوسنی»، فلیپین، «بلژیک»، «چچن» و از جمله سهیم شدن در ساخت 1359 مسجد در سایر نقاط جهان؛
بد نیست بدانید که تنها تعداد 3891 دانشآموخته، از دانشسرای علوم اسلامی و عربی «اندونزی» فارغالتحصیل شدهاند.
اجازه میخواهم از ذکر سایر نمونهها خودداری کنم. اطّلاع از وجود قریب به 40000 سایت ضدّ شیعه پشت هر انسانی را میلرزاند.
به گزارش «شیعه نیوز»، در پی اجرای طرح هجرت، قریب به 4000 مبلّغ وهابی که در مراکز آموزشی چچن آموزش دینی و چریکی دیده بودند، وارد ایران شدند. آنها برای بیست هزار پایگاه تبلیغاتی روستایی برنامهریزی کردهاند.
جز اینها، به گزارش «آتی نیوز»، در حال حاضر سه میلیون طلبه آموزش دیده در پاکستان، حضور دارند.
وهابیون در سال 1383، یازده هزار مدرسه در افغانستان تأسیس کرده و به آموزش کودکان و نوجوانان مشغول شدهاند.
تنوّع و تکثّر شبکههای تلویزیونی و سایتهای اینترنتی که رقم آنها به بیش از چهل هزار میرسد، پرده از گسترة کمّی و کیفی فعّالیتهای تبلیغی سلفیها برمیدارد.
وجود هزاران نسخه کتاب شبهه افکن و ضدّ شیعی این شبکههای اینترنتی بلافاصله ما را به همان جوانان دختر و پسری پیوند میدهد که به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو پیرامون حرمین شریفین در تردد و در حال تبلیغ و انذارند.
شبکة ماهوارهای mbc، برای مخاطبان ایرانی و ضدّیت با شیعه و تبلیغ مفاهیم طالبانی به طور مرتّب فیلم پخش میکند. این شبکه را سرمایهداری سعودی و وابسته به خاندان سلطنتی سعودی تأسیس کرده است.
سخن خود را با طرح چند سئوال پایان میدهم، سازمانهای فرهنگی رسمی، حوزههای علمیّة «قم»، «مشهد»، «شیراز» و سایر بلاد را مخاطب خود میسازم و همگان را به تأمّل دربارة این سؤالات فرا میخوانم.
. فعّالیتهای تبلیغی و آموزشهای مذهبی ما بر ارکان کدام استراتژی استوار است؟
. به شرط وجود استراتژی، چه تعریفی از جغرافیای فرهنگی، ارضی، تحصیلی، مخاطبان محلّی، منطقهای و فرا منطقهای ارائه کردهایم؟
. چه ارزیابی مشّخصی از تاکتیکها و روشهای تبلیغی تجربه شده به صورت رسمی در داخل و خارج کشور وجود دارد؟
. چه آماری از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری ارائه شده به صورت رسمی و غیررسمی سازمانها و نهادهای حقوقی و شخصیتهای حقیقی میتوان ارائه کرد؟
. مبلّغان مبتنی بر کدام دیدگاه و برداشت از شرق و غرب و کدامین خاستگاه مخاطبان و مطالبات و نیازهای مردم آموزش دیدهاند؟
. چه ارزیابی مشخّصی از فعّالیتهای مبلّغان اعزامی و کمیّت و کیفیت آنان صورت پذیرفته است؟
. خارج از نظام آموزش طولانی حوزوی که به تربیت مجتهدان عالی مقام میانجامد، چه تعدادی مرکز تربیت مبلّغ برای رویارویی با شرایط حاضر و پاسخگویی به شبهات و سؤالات جاری و روز تأسیس شده است؟
. چه نوع شناختی از میزان، کیفیت، پراکندگی شبهات مذهبی جاری در میان مردم داریم؟ و چه تعداد از مبلّغان ما قادر به پاسخگویی به این شبهات هستند؟ در حالی که تنها در حوزة معارف مهدوی بیش از پنج هزار سؤال و شبهه را میتوان دستهبندی کرد.
. رسانههای مدرن مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و شبکههای اینترنتی موجود ما، چه گسترهای از ساکنان جهان اسلام را پوشش میدهند؟
. مبلّغان جوان ما از چه میزان آشنایی با ادوات روز، ادبیات روز و اطّلاعات روز برخوردارند و کدام نهاد وظیفة به روز نگهداشتن اطّلاعات و اخبار آنان را عهدهدار است؟
. آیا هیچ گاه به راهاندازی شبکههای فیلم ایرانی با زیرنویس عربی و ... به صورت گسترده اندیشیدهایم؟
. آیا هیچ به ظرفیت موجود در میان اشخاص حقیقی و حقوقی و مردمی که قادر به تأسیس رادیو، تلویزیون، شبکههای اینترنتی و ماهوارهای در امر تبلیغ مذهبی هستند، اندیشیدهایم یا همچنان میل به حفظ انحصارات ویژة رسانههای بزرگ در دستان خود، ما را از این ظرفیتها دور نگه داشته است؟
تجربه نشان داده است که نهادهای مردمی در امر تبلیغ و تبشیر به مراتب موفّقتر از سازمانهای رسمی هستند. سازمانهایی که مبتلای بیماری مزمن کارمندزدگی هستند. مگر جز این است که امروزه موفّقترین نشریات مذهبی و قویترین محصولات مکتوب و غیر مکتوب دینی، توسط ناشران و مدیران غیردولتی اداره میشوند؟
آن هنگام که دشمنان شما در ابعاد جهانی علیه شما وارد نبرد میشوند، شما نمیتوانید در ظرفیت شهری و محلّی خود با آنها به مقابله بپردازید. اجازه دهید در همین حد بسنده کنم.
خداوند هیچ عهد و پیمانی برای یاری و مساعدت تنبلان، کاهلان، بینظمان و بیخبران امضا نکرده است و دشمن نیز، برای سلطه، هیچ امکان و لحظهای را از دست نمیدهد.
و بالأخره آنکه:
قبل از فوت شدن همة فرصتها باید به راه افتاد. ضرورت دارد دیدگاه خود را وسعت بخشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. بی شک هیچ چوپانی راضی به از دست دادن حتّی یک بزغالة کوچک وامانده از گله نیست .
چگونه است که گاه هفتهها و ماههای طولانی را صرف گفتوگو و حتّی اعتراض و تحصّن دربارة موضوعی کوچک میسازیم امّا در وجهی دیگر در برابر حوادثی بزرگ و وقایعی در ابعاد جهانی که تمامیت دین و مذهب را به خطر میاندازد، لب فرو میبندیم و آن همه را ندیده میگیریم.
در قرون وسطا، علمای مسیحی، در حالی که مسیحیت از ریشه دچار بحران شده بود، ساعتهای متوالی را صرف گفتوگو از امکان نشست و برخاست تعداد زیادی ملک و فرشته بر سر یک سوزن میکردند.
اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف 1/5/1389
کلمات کلیدی :