این روزها همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مصاحبهای در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار گرفته و به تبع آن در رسانههای مختلف منتشر شد که گفتگو با شخص مجهول الهویه مدعی همراهی امام در پرواز تاریخی انقلاب را در بر داشت. اما انتشار گسترده این مصاحبه و فاش شدن هویت این شخص زمینه ساز آن شد تا پشت پرده و شخصیت اصلی این فرانسوی همراه امام علنی شود. نکته جالب اینکه هویت این همراه امام سالیان سال مخفی بوده و به یکباره چنین ادعا میشود که وی همان شخص مورد نظر آن هم ساکن ایران است!
به گزارش پرچم، این مصاحبه که در حال حاضر از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی حذف شده است با توجه به تحقیقاتی که صورت گرفته فرد مذکور مشکوک بوده و سابقهای درخشان در ادعاهای عجیب و غریب و کلاهبرداریهای سیاسی دارد.
در همین زمینه حمید دولت آبادی نویسنده معروف دفاع مقدس مینویسد: «اوایل دی ماه 1381 یعنی 7 سال پیش، "شاهرخ سلطان احمدی" خواهر زاده "کاظم اخوان" - خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که 14 تیر ماه 1361 همراه "احمد متوسلیان"، "تقی رستگار" و "سید محسن موسوی" در لبنان توسط نیروهای فالانژیست مزدور رژیم اشغال گر قدس به اسارت درآمد – گفت که "سید رائد موسوی" فرزند سید محسن، شماره تلفن فردی فرانسوی را داده که مدعی است اطلاعات جدیدی درباره 4 گروگان ایرانی دارد. آن طور که معلوم بود، "سید حسین موسوی" برادر سید محسن، در طرحی نو، این فرد فرانسوی را معرفی کرده بود. آن گونه که شاهرخ می گفت، نام این فرد "رضا باتااوش" بود. شماره تلفن همراه او را گرفتم و پس از چند بار تماس، موفق شدم با او که فارسی را تقریبا خوب صحبت می کرد، گفت وگو کنم. قرار شد عصر همان روز همدیگر را ببینیم. محل قراری که او تعیین کرد، در طبقه دوم یکی از لاستیک فروشی های نزدیک میدان سپاه (عشرت آباد) بود. این که چرا چنین جایی را برای دیدار تعیین کرد، برای خودم هم عجیب بود.
"ژرارد ژان فابین باتااوش"خبرنگار عکاس - نوفل لوشاتو پشت سر امام
ساعت 3 بعد از ظهر به محل قرار رفتم. میان لاستیکها و بوی تند مواد نفتی، گوشه ای نشستیم و او شروع کرد به گفتن. او مدعی بود که در منطقه بیروت شرقی که تحت سلطه فالانژیستها بوده، در زندانی که چند سلول داشته، تک تک گروگان های ایرانی را دیده است. او می گفت که فالانژها حاضر بودند در قبال یک کشتی نفت از سوی ایران، آنها را آزاد کنند. وقتی از او زمان ملاقاتش با گروگانها را پرسیدم، گفت که سال 1375 بود و این درست زمانی بود که بر خلاف ادعای او، در آن زمان دیگر فالانژها آن قدرت گذشته را نداشته و زندان و پادگانی هم در اختیار نداشتند. وقتی که بیشتر سوال کردم، او که متوجه شد من کاملا بر اوضاع و احوال بیروت و لبنان تسلط دارم، گفت که با چشمان بسته به آن مکان منتقل شده و چیز دیگری به یاد نمی آورد.
رضا باتااوش که نام کامل خود را این گونه برایم نوشت "ژرارد ژان فابین باتااوش" (gerard jean fabianbataouche ) گفت که حرفه اش خبرنگاری برای مطبوعات فرانسه بوده و هنگامی که امام خمینی در "نوفل لوشاتو" مستقر بوده، او نیز آن جا حضور داشته و حتی با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد، او هم به عنوان خبرنگار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است.
باتااوش گفت که زن ایرانی اش خانه و زندگی او را گرفته و در حال حاضر هر روز پهلوی کسی زندگی می کند. او مدعی شد که حاضر است در قبال تهیه یک خانه و از همه مهمتر پاسپورت و شناسنامه ایرانی، به اسراییل سفر کند و واسطه گری کند تا گروگان های ایرانی آزاد شوند.
چندی بعد "خسروی نژاد" از همرزمان حاج احمد متوسلیان، گفت که سید رائد موسوی آن فرد فرانسوی را برده پهلوی "نصرت کاشانی" ـ رئیس وقت سازمان جانبازان ـ از همرزمان حاج احمد، و این فرانسوی مخ او را زده است. به پیشنهاد خسروی نژاد، رفتیم پهلوی کاشانی.
همه ادعاهای باتااوش را گفتم و رد همه ادعاهای او را نیز اظهار کردم که کاشانی گفت:
- من خودم هم به او شک کرده بودم. برای همین به بچه های ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گفتم که رویش کار کنند.
جالب این بود که کاشانی پذیرفته بود در قبال واسطه گری باتااوش و آزادی حاج احمد، پیشاپیش یک خانه به نام او سند بزند و حتی یکی از مسئولین رده بالای انتظامی نیز قول داده بود که حاضر است مشکل پاسپورت و شناسنامه ایرانی برای او را حل کند. خلاصه با زیرآبی که بنده زدم، همه رشته های باتااوش پنبه شد.
چند روز بعد، بر حسب اتفاق کتاب خاطرات یکی از افرادی که روزهای اول پیروزی انقلاب چند صباحی در اطراف امام بوده و بعدها به خارج پناهنده شده بود، به دستم رسید. گذشته از مزخرفات بیشمار کتاب، قسمتی از آن برایم خیلی جالب آمد.
او در بخشی از ادعاهایش گفته بود که یک جاسوس از فرانسه تا تهران همراه امام در هواپیما بوده است. به گفته او، این جاسوس که مستقیما عامل سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" بوده، به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و همواره خود را دور و بر امام نشان میداده است.
سریع رفتم پهلوی نصرت کاشانی و ماجرای کتاب و خبرنگار جاسوسی را که با هواپیمای حامل امام از فرانسه به تهران آمده است، گفتم که او هم گفت:
- اتفاقا رفیقام بهم گفتند که به هیچ وجه دیگر با او ارتباط برقرار نکنم که او مشکل جاسوسی دارد .
جالبتر از همه این است که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سایت "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" در اقدامی نسنجیده، با "رضا باتااوش" که حالا مدعی شده جزو نیروهای محافظ فرانسه بوده، مصاحبه ای با عنوان "محافظ مخصوص حضرت امام (ره)" با او انجام داده و از همه بدتر وی مدعی شده که آن فردی که دست امام را گرفته و از پلکان هواپیما پایین می آید، و تا امروز گفته می شد که فوت کرده، خود اوست و شروع کرده به روضه خوانی. والبته این ادعا کذب محض است.
این که وی مدعی شده از طرف دولت فرانسه برای امام محافظ تعیین شده بود و درباره ارتباطش با امام داد سخن سر داده است، برای من که چندین جلسه با او به بحث و صحبت درباره فعالیت هایش پرداخته ام، بسیار عجیب آمد.
حالا خبری را که دی ماه 1381 در وبلاگ "کاظم اخوان" (یکی از وبلاگ های خودم) منتشر کردم، بخوانید. این مطلب را سال 1384 نیز در کتاب کمین جولای 82 (روزشمار گروگانگیری 4 دیپلمات ایرانی در لبنان) منتشر کرده ام.»
بنا بر این گزارش، ژرارد که با پرواز انقلاب به عنوان خبرنگار به ایران آمد، به جهت داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مهندسی راه و به کمک ارتباطاتی که ایجاد کرده بود توانست در لایههایی از نظام نفوذ کند.
این ارتباطات که از داشتن حکم از آیتالله خلخالی برای تحقیق و تفحص در امور خودروسازی تا توصیه نامههایی برای مساعدت با ایشان در جهت فروش نفت خام سبک ایران و در نهایت مصوبه هیئت دولت سازندگی در تاریخ 1384/5/4 در زمینه اعطای وام 154 میلیون دلاری برای مثلا سرمایه گذاری خارجی ایشان در زمینه تولیدات لبنی می توان اشاره کرد. ژرارد ولی به جهت طلاق همسرش هر آنچه را که داشته از دست می دهد و برای نجات خود و کسب تابعیت ایرانی (پس از بیست سال حضور در ایران) دست به فعالیتها و ارتباطات مشکوک و دروغ پردازی و کلاهبرداری می زند.
گفتنی است که این مصاحبه در کمتر از یک روز از صفحه سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی حذف شد.