بسیج دانشجویی دانشگاههای استان تهران: صغری: همه فرهیختگان، دانشمندان، فضلا، مراجع و دانشجویان با موسوی موافقند. کبری: تعداد قابل توجهی از فضلا، مراجع و دانشجویان با موسوی مخالفند. نتیجه: تعداد قابل توجهی از فضلا، مراجع و دانشجویان مخالف موسویاند که نه فاضل نه مرجع و نه دانشجو هستند.
1- در ابتدا وی اشاره به قانون اساسی کرده است. بر ملت مسلمان ایران واضح و مبرهن است که در حالی اشاره به قانون اساسی از سوی وی به صورت لقلقه زبانی و چندینباره مطرح میشود که مصادیق بارز و متعدد قانونشکنی من جمله 1- صدور بیانیه و دعوت از طرفداران جهت حضور در خیابانها در اعتراض به نتایج انتخابات و ایجاد زمینه برای فتنهگری دشمنان نظام اسلامی.
2- نپذیرفتن نتایج تحقیقات نهاد قانونی شورای نگهبان مبنی بر صحت نتایج انتخابات و ادامه تنش آفرینی.
3- نپذیرفتن تحلیف مجلس شورای اسلامی که تبلور اراده عمومی ملت است و جزء اصول لایتغیر جمهوریت قانونی اساسی.
4- بیتوجهی به تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط مقام معظم رهبری از وظایف رهبری در اصل 110 قانون اساسی با استمرار صدور بیانیههای تنشآفرین.
5- نمایشی خواندن محاکمه تعدادی از عوامل فتنهآفرین توسط قوه قضائیه و زیر سوال بردن وظایف و اختیارات قانونی مندرج در قوه قضائیه.
6- فاقد مشروعیت دانستن رئیسجمهور قانونی کشور پس از گذراندن مراحل تائید شورای نگهبان، تحلیف مجلس و تنفیذ مقام معظم رهبری.
7- تشویق به برگزاری تجمعات غیرقانونی و حضور در بین تجمعات این جمله از سوی موسوی را به طنز سیاسی تبدیل کرده است.
از خداجو خواندن فتنهگران که روز عاشورا را به هلهله و کف و سوت پرداختند که بگذریم خودجوش خواندن این فتنهگری توسط موسوی است، که هر انسان عاقل و تحلیلگری به دور از عینیتهای سیاسی میتواند سازماندهی این افراد، حضور در ساعت مشخص، شعارهای یکسان، مسیرهای هماهنگ و حتی چگونگی ایجاد تخریب و درگیری و تطبیق آن را با هدایت و رسانههای بیگانه چون BBC- VOA به خوبی دریابد حتی اگر با چشم بسته خودجوش نبودن این فاجعه را نادیده بگیریم و بر کسی پوشیده نیست که نمیتوانیم زمینهسازی موسوی برای انجام چنین اعمالی توسط افراد خداجوی!! را پنهان نماییم.
در ادامه وی اعمالی نظیر زیر نمودن راهپیمایان، تیراندازی، پرت نمودن فردی از پل و ترور را بدون ارایه سند مانند ادعای وجود تقلب در انتخابات به نظام منتسب نموده که این خود برخلاف شعار عمل به قانون اساسی است و سندی دیگر بر مجرمیت او است. جالبتر اینکه همه این تحلیلها و دفاع از آشوبگران خداجو با مشاهده فیلمی به اذعان خود وی در بیانیه با اشاره به تصاویر فیلمهای روز عاشورا که به طور قطع با برشهای حرفهای مانند فیلم آقاسلطان توسط همان فضاسازان توهم تقلب برای او ساخته شده، قضاوت نموده و منشا شر گردیدهاند و صد افسوس که موسوی اگر حداقل در این قضاوتها و جهت افزایش بصیرت خویش عامل به قرآن میبود و آیه (یا ایها الذین امنوا ان جاکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحو اعلی ما فعلتم نادمین) ای مومنان عالم هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید مبادا از روی جهالت به قومی برسید از عملی که انجام دادهاید پشیمان شوید را سرلوحه داوریهای خود مینمود نه فیلم و سخن این و آن کار به اینجا کشیده نمی شد.
در ادامه وی برای به حق جلوه دادن صحبتش مشروعیت نظام راتخریب شده دانسته و با بزرگنمایی، مشکلات اقتصادی را رو به وخیمتر شدن تفسیر نمودهاند و آن را دلیل فتنهگریها و خودسریها دانسته است.
لازم است در این خصوص و افزایش بینش جناب موسوی و همفکرانش چند نکته را خاطرنشان نماییم و هر چند ...
1- مشروعیت و مقبولیت دو مقوله جداگانهاند که اولی به تایید الهی و دومی با اقبال مردمی میسر خواهد شد.اگر منظور وی مقبولیت است که حضور بیسابقه روز چهارشنبه مردم، در حمایت از رهبری و برائت از اهانتکنندگان و زمینهسازان هتک حرمت این روز (من جمله شخص خودشان) خط بطلانی بر ادعای خود مبنی بر تخریب مقبولیت و به زعم ایشان مشروعیت نظام بود.
اما مشکلات اقتصادی، پرواضح است که نظام اسلامی پس از شکلگیری با مشکلات زیادی مواجه بوده که یکی از آنها مشکلات اقتصادی است و در هر دورهای با شدت و ضعف متغیر آن هم به دلایل مختلف این مشکل همواره همراه نظام اسلامی بوده است و اگر ایشان زمانی از سر به اصطلاح دلسوزی برای مردم قرار بود موضعی مخالف وضع بد معیشتی، تورم و ...اتخاذ کنند آن باید زمانی میبود که تورم در اثر سیاستهای تعدیل اقتصادی عدهای به 48 درصد رسید و این رویکرد دوگانه به خوبی نشان میدهد که این موضعگیریها که یکدفعه از زمان شروع رقابتهای انتخاباتی آغاز و اوج میگیرد چیزی جز حب ریاست و قدرت، و ابراز کینه ناشی از شکست در انتخابات تا به امروز نمیتواند باشد.
مصادره به مطلوب کردن نخبگان، روشنفکران و دانشگاهیان در این بیانیه و القا این مطلب به تاسی از جناب هاشمی که (قشر فرهیخته حامی موسوی است) توهین غیرمستقیم به خیل عظیم مردمی بود که جمع کثیری از آنها دانشجو، پزشک و استاد دانشگاه بودند و در محکومیت اعمال خود در روز چهارشنبه به صحنه آمده بودند مگر که ایشان مانند توهم آرا کثیر برای خود عده معدود را همه دانشجویان،نخبگان و قشر فرهیخته قلمداد نموده کما اینکه اندک فتنهگران رادر ادامه بخش عظیم جامعه خوانده است.
با پردهای که اطرافیان بر گوش و چشم ایشان دوختهاند با اینکه اذعان نمودهاند(این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که میتوانند بگویند با این گونه اشخاص(فتنهگران) چه میتوان کرد؟
چگونه سخنان آیات عظام نوری همدانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و ... را نادیده و نشنیده انگاشتهاند.
با مقدمههای بالا به صغری، کبری و نتیجه منطق فرقه ضاله موسویه توجه کنید:
صغری: همه فرهیختگان، دانشمندان، فضلا، مراجع و دانشجویان با موسوی موافقند.
کبری: تعداد قابل توجهی از فضلا، مراجع و دانشجویان با موسوی مخالفند.
نتیجه: تعداد قابل توجهی از فضلا، مراجع و دانشجویان مخالف موسویاند نه فاضل نه مرجع و نه دانشجو هستند.
این همه منطق مسبوق به سابقهای است که موسوی در اثبات بالاتر بودن آرامش و رهنورد در اثبات وجود تقلب در مصاحبه با BBC پیش از این آن را بکار برده بودند.
در ادامه بیانیه شماره 17 میخوانیم که(اذعان به وضعیت بحرانی میتواند راهحل را بر سر آشتی ملی قرار دهد)
بدیهی است وی بحران را با توجه به موارد مطرح شده مبنی بر تخریب مشروعیت، وضعیت اقتصادی وخیم و مسائلی از این دست که پیش از این به آن اشاره شد تعریف و قاعدتا قصد دارد مسئولیت آن را بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی دولتها به گردن دولت کنونی یا بهتر رقیب سابق انتخاباتی خود آقای احمدینژاد بیاندازد تا به این وسیله ادعاهای خود در زمان پیش از انتخابات را تائید نموده و هم کینه ناشی از شکست را به نحوی اعمال نماید چرا که تشخیص بحران در نیمه اول بر عهده رهبری است که آگاهانه هم سیاستهای کلی نظام را تنظیم نموده و هم به نحوه اجرایی آنها اشراف کامل دارد و حال آنکه ایشان ضمن ارائه توصیهها و انتقادات دلسوزانه خود به دولت، شرایط فعلی را بحرانی نمیدانند.
اگر اندکی تامل نماییم خواهیم دید که با زمینهسازی برای ایجاد ناامنی توسط موسوی و یارانش منافقین که به اذعان خود موسوی در این بیانیه مرده بودند توانستند با بهرهگیری از فضای ایجاد شده پیاده نظامهایی را در راستای براندازی در نظام اسلامی بکار گیرند. اعترافات تعدادی از اعضای این گروهک موید این مطلب است. حال آنکه جناب موسوی به مخالفین توصیه کرده که آنها را زنده نکنید غافل از اینکه روح بخشترین اعمال به اجساد منافقین رویکردهای ضدنظام موسوی در این مدت بود که به طوری که سران این گروهک حمایت خود را از او به طور مکرر بیان داشتند.
و سوال اینجاست که چرا وی متنبه نشد؟
شعار قانونگرایی نزد بیش از صد و پنجاه میلیون بیننده داخلی و خارجی و انجام اعمال ضدقانونی بزرگترین دروغی بود که سیاستهای دوگانه موسوی را بیش از پیش آشکار نمود و به اعتراف خویش در بیانیه اخیر آفتی خانمان برانداز برای او و طرفدارانش شد به طوری که در حال حاضر اندک طرفداران ساختارشکن و ضدنظام او ماندهاند و دفاع بیپشتوانه عقلی وی از آنها.
در ادامه وی دلیل عدم آمریکایی و انگلیسی بودن خود را نفرستادن کارت تبریک به روسای کشورهای بزرگ دانسته حال آنکه دعوت از دشمن به برگه، کارت ودعوتنامه فرستادن نیست، زمینهسازی برای مانور دشمن و ایجاد خوراک تبلیغاتی رسانههای بیگانه زیباترین کارت تبریک که هیچ بهترین خیر مقدم برای آنان بود.
حال سوال اینجاست که چرا برخی مسوولین به جای اجرای عدالت یا نادیده انگاشتن همه تخلفات آقای موسوی که منجر به ایجاد ناامنی، تخریب اموال عمومی، کشته شدن مردم و گستاخی دشمنان نظام گردیده یا نامهنگاری به مقام معظم رهبری این بیانیه را عقبنشینی آقای موسوی از انکار دولت قانونی و حرکت جدید برای وحدت میداند حال آنکه به صراحت در این بیانیه نوشته است ما یک دولت مبتنی بر آرا مردم میخواهیم و همواره بر ادعای تقلب پافشاری دارد و فرمایشات و تاکیدات پیشین مقام معظم رهبری مبنی بر متنبه شدن و بازگشت به آغوش نظام را نادیده گرفتهاند.
ما بر آنیم که اگر روزگاری عدهای از خوارج با بیبصیرتی خویش علی(ع) را مجبور به پذیرش حکمیت نمودند، امروز نخواهیم گذشت که ولایت با تفسیرها و دلایل نابخردانه و محافظهکارانه عدهای جهت حفظ مطامع و منافع شخصی افراد مجبور به پذیرش رای ناثواب گردند.
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای استان تهران به نمایندگی از دانشجویان بسیجی دانشگاههای این استان ضمن مطالبه دستگیری و مجازات سران و عاملان فتنه به دور از مماشات توسط قوه قضائیه اعلام میداریم که ذرهای از اجرای عدالت باتاسی به مولایمان امیرمومنان علی(ع) کوتاه نخواهیم آمد.