مگر بندگان پاکدل خدا |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ | |
آنان روزى معین خواهند داشت |
أُوْلَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ | |
[انواع] میوهها و آنان مورد احترام خواهند بود |
فَوَاکِهُ وَهُم مُّکْرَمُونَ | |
در باغهاى پر نعمت |
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ | |
بر سریرها در برابر همدیگر [مىنشینند] |
عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ | |
با جامى از باده ناب پیرامونشان به گردش درمىآیند |
یُطَافُ عَلَیْهِم بِکَأْسٍ مِن مَّعِینٍ | |
[بادهاى] سختسپید که نوشندگان را لذتى [خاص] مىدهد |
بَیْضَاء لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ | |
نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند |
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنزَفُونَ | |
و نزدشان [دلبرانى] فروهشتهنگاه و فراخدیده باشند |
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ | |
[از شدت سپیدى] گویى تخم شتر مرغ [زیر پ ر ]ند |
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَّکْنُونٌ | |
پس برخىشان به برخى روى نموده و از همدیگر پرسوجو مىکنند |
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ |
پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا باید [عذاب را] بچشیم |
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ | |
و شما را گمراه کردیم زیرا خودمان گمراه بودیم |
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ | |
پس در حقیقت آنان در آن روز در عذاب شریک یکدیگرند |
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ | |
[آرى] ما با مجرمان چنین رفتار مىکنیم |
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ | |
چرا که آنان بودند که وقتى به ایشان گفته مىشد خدایى جز خداى یگانه نیست تکبر مىورزیدند |
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ | |
و مىگفتند آیا ما براى شاعرى دیوانه دست از خدایانمان برداریم |
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ | |
ولى نه [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است |
بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ | |
در واقع شما عذاب پر درد را خواهید چشید |
إِنَّکُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ | |
و جز آنچه مىکردید جزا نمىیابید |
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ | |
مگر بندگان پاکدل خدا |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ |
کسانى را که ستم کردهاند با همردیفانشان و آنچه غیر از خدا مىپرستیدهاند |
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ | |
گرد آورید و به سوى راه جهنم رهبرىشان کنید |
مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ | |
و بازداشتشان نمایید که آنها مسؤولند |
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ | |
شما را چه شده است که همدیگر را یارى نمىکنید |
مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ | |
[نه] بلکه امروز آنان از در تسلیم درآمدگانند |
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ | |
و بعضى روى به بعضى دیگر مىآورند [و] از یکدیگر مىپرسند |
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ | |
[و] مىگویند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمىآمدید [و خود را حق به جانب مىنمودید] |
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ | |
[متهمان] مىگویند [نه] بلکه با ایمان نبودید |
قَالُوا بَل لَّمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ | |
و ما را بر شما هیچ تسلطى نبود بلکه خودتان سرکش بودید |
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ کُنتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ |
پس [از کافران] بپرس آیا ایشان [از نظر] آفرینش سختترند یا کسانى که [در آسمانها] خلق کردیم ما آنان را از گلى چسبنده پدید آوردیم |
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ | |
بلکه عجب مىدارى و [آنها] ریشخند مىکنند |
بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ | |
و چون پند داده شوند عبرت نمىگیرند |
وَإِذَا ذُکِّرُوا لَا یَذْکُرُونَ | |
و چون آیتى ببینند به ریشخند مىپردازند |
وَإِذَا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ | |
و مىگویند این جز سحرى آشکار نیست |
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ | |
آیا چون مردیم و خاک و استخوانهاى [خرد] گردیدیم آیا راستى برانگیخته مىشویم |
أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ | |
و همین طور پدران اولیه ما |
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ | |
بگو آرى در حالى که شما خوارید |
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ | |
و آن تنها یک فریاد است و بس و بناگاه آنان به تماشا خیزند |
فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ یَنظُرُونَ | |
و مىگویند اى واى بر ما این است روز جزا |
وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ | |
این است همان روز داورى که آن را تکذیب مىکردید |
هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ |
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ | |
سوگند به صف بستگان که صفى [با شکوه] بستهاند |
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا | |
و به زجرکنندگان که به سختى زجر مىکنند |
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا | |
و به تلاوتکنندگان [آیات الهى] |
فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا | |
که قطعا معبود شما یگانه است |
إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ | |
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است و پروردگار خاورها |
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ | |
ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم |
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ | |
و [آن را] از هر شیطان سرکشى نگاه داشتیم |
وَحِفْظًا مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ | |
[به طورى که] نمىتوانند به انبوه [فرشتگان] عال م بالا گوش فرا دهند و از هر سوى پرتاب مىشوند |
لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٍ | |
با شدت به دور رانده مىشوند و برایشان عذابى دایم است |
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ | |
مگر کسى که [از سخن بالاییان] یکباره استراق سمع کند که شهابى شکافنده از پى او مىتازد سوره مبارکه الصافات |
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ |
آیا ندیدهاند که ما به قدرت خویش براى ایشان چهارپایانى آفریدهایم تا آنان مالک آنها باشند |
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ | |
و آنها را براى ایشان رام گردانیدیم از برخىشان سوارى مىگیرند و از بعضى مىخورند |
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ | |
و از آنها سودها و نوشیدنیها دارند پس چرا شکرگزار نیستید |
وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ | |
و غیر از خدا[ى یگانه] خدایانى به پرستش گرفتند تا مگر یارى شوند |
وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ | |
[ولى بتان] نمىتوانند آنان را یارى کنند و آنانند که براى [بتان] چون سپاهى احضار شدهاند |
لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ | |
پس گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار مىکنند مىدانیم |
فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ | |
مگر آدمى ندانسته است که ما او را از نطفهاى آفریدهایم پس بناگاه وى ستیزهجویى آشکار شده است |
أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ | |
و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسى این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگى مىبخشد |
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ | |
بگو همان کسى که نخستینبار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشى داناست |
قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ | |
همو که برایتان در درختسبزفام اخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش مىافروزید |
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ | |
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند آرى اوست آفریننده دانا |
أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ | |
چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مىگوید باش پس [بىدرنگ] موجود مىشود |
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ | |
پس [شکوهمند و] پاک است آن کسى که ملکوت هر چیزى در دست اوست و به سوى اوست که بازگردانیده مىشوید |
فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ |
ى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست |
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ | |
و اینکه مرا بپرستید این است راه راست |
وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ | |
و [او] گروهى انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد آیا تعقل نمىکردید |
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ | |
این است جهنمى که به شما وعده داده مىشد |
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ | |
به [جرم] آنکه کفر مىورزیدید اکنون در آن درآیید |
اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ | |
امروز بر دهانهاى آنان مهر مىنهیم و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند |
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ | |
و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان مىگیریم تا در راه [کج] بر هم پیشى جویند ولى [راه راست را] از کجا مىتوانند ببینند |
وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ | |
و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جاى خود مسخ مىکنیم [به گونهاى] که نه بتوانند بروند و نه برگردند |
وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیًّا وَلَا یَرْجِعُونَ | |
و هر که را عمر دراز دهیم او را [از نظر] خلقت فروکاسته [و شکسته] گردانیم آیا نمىاندیشند |
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ | |
و [ما] به او شعر نیاموختیم و در خور وى نیست این [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نیست |
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ | |
تا هر که را [دلى] زنده است بیم دهد و گفتار [خدا] در باره کافران محقق گردد |
لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ |
چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشتسر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمىشنوند] |
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ | |
و هیچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند |
وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ | |
و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق کنید کسانى که کافر شدهاند به آنان که ایمان آوردهاند مىگویند آیا کسى را بخورانیم که اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانید شما جز در گمراهى آشکارى [بیش] نیستید |
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ | |
و مىگویند اگر راست مىگویید پس این وعده [عذاب] کى خواهد بود |
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ | |
جز یک فریاد [مرگبار] را انتظار نخواهند کشید که هنگامى که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند |
مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ | |
آنگاه نه توانایى وصیتى دارند و نه مىتوانند به سوى کسان خود برگردند |
فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ | |
و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خویش مىآیند |
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ | |
مىگویند اى واى بر ما چه کسى ما را از آرامگاهمان برانگیخت این است همان وعده خداى رحمان و پیامبران راست مىگفتند |
قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ | |
[باز هم] یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند |
إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ | |
امروز بر کسى هیچ ستم نمىرود جز در برابر آنچه کردهاید پاداشى نخواهید یافت |
فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ | |
در این روز اهل بهشت کار و بارى خوش در پیش دارند |
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ | |
آنها با همسرانشان در زیر سایهها بر تختها تکیه مىزنند |
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ | |
در آنجا براى آنها [هر گونه] میوه است و هر چه دلشان بخواهد |
لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ | |
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود |
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ | |
و اى گناهکاران امروز [از بىگناهان] جدا شوید |
وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ | |
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست |
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ | |
و اینکه مرا بپرستید این است راه راست |
وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ |
مگر ندیدهاند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان بازنمىگردند |
أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ | |
و قطعا همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد |
وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ | |
و زمین مرده برهانى است براى ایشان که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن مىخورند |
وَآیَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ | |
و در آن [زمین] باغهایى از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمهها در آن روان کردیم |
وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ | |
تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهاى خودشان بخورند آیا باز [هم] سپاس نمىگزارند |
لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ | |
پاک [خدایى] که از آنچه زمین مىرویاند و [نیز] از خودشان و از آنچه نمىدانند همه را نر و ماده گردانیده است |
سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ | |
و نشانهاى [دیگر] براى آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن برمىکنیم و بناگاه آنان در تاریکى فرو مىروند |
وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ | |
و خورشید به [سوى] قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است |
وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ | |
و براى ماه منزلهایى معین کردهایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد |
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ | |
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشى جوید و هر کدام در سپهرى شناورند |
لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ | |
و نشانهاى [دیگر] براى آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتى انباشته سوار کردیم |
وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ | |
و مانند آن براى ایشان مرکوبها[ى دیگرى] خلق کردیم |
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ | |
و اگر بخواهیم غرقشان مىکنیم و هیچ فریادرسى نمىیابند و روى نجات نمىبینند |
وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ | |
مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازیم |
إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ | |
و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشتسر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمىشنوند] |
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ | |
و هیچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند |
وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ |
[رسولان] گفتند شومى شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مىورزید] نه بلکه شما قومى اسرافکارید |
قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ | |
و [در این میان] مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت اى مردم از این فرستادگان پیروى کنید |
وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ | |
از کسانى که پاداشى از شما نمىخواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند پیروى کنید |
اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ | |
آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مىیابید |
وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ | |
آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مىدهد و نه مىتوانند مرا برهانند |
أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلاَ یُنقِذُونِ | |
در آن صورت من قطعا در گمراهى آشکارى خواهم بود |
إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ | |
من به پروردگارتان ایمان آوردم [اقرار] مرا بشنوید |
إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ | |
[سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى کاش قوم من مىدانستند |
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ | |
که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد |
بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ | |
پس از [شهادت] وى هیچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و [پیش از این هم] فروفرستنده نبودیم |
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ | |
تنها یک فریاد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند |
إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ | |
دریغا بر این بندگان هیچ فرستادهاى بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند مىکردند |
یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون |